تب‌های اولیه

نامه‌های زندان

نسرین ستوده

از مرداد ۱۴۰۰ تا الآن که در حال نوشتن این مطلب هستم در مرخصی و تعویقِ اجرای حکم به دلایل درمانی، بیرون از زندان به سر می‌برم. در این مدت بر آن شدم تا نامه‌هایی را که در زندان می‌نوشتم و برای خانواده و یا گاه برای برخی مقامات می‌فرستادم، منتشر کنم.

تناقض‌های نوستالژی

کنی والدن

این که به نظرِ ما ارزش اصلیِ زمان گذشته، «سادگی» است نشان می‌دهد که نوستالژی به دنبال برآورده کردن چه نیازی است. می‌خواهم بگویم آنچه واقعاً در خیال‌پردازی‌های پرحسرتمان به دنبالش هستیم سکون گذشته است.

عشق، نقطه‌ی مغفول زندگی‌نامه‌های زنان؛ نگاهی به کتاب «رادیکالیسم، عشق و جنسیت»

منصوره شجاعی

کتاب مورد بحث، یادنامه‌ای است از زندگی النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت؛ چهار زن پرآوازه در عالی‌ترین سطوح اندیشه و فعال در جنبش‌های ترقی‌خواهانه‌ی قرون نوزدهم و بیستم اروپا.

عکس‌هایی برای بوییدن

اورهان پاموک

شاید آنچه ما را جذب خاطرات می‌کند جزئیات آن‌ها نیست بلکه هاله‌ و رایحه‌ی محوی از آن‌هاست که در اشیایی که در زمان حال نگهداری‌شان می‌کنیم جای گرفته است. این هاله به ناگزیر حسی از غم و دلتنگی را در ما بر می‌انگیزاند درست مثل زمانی که به تماشای خرابه‌های باستانی یونان و رم و بناهای متروک می‌‌نشینیم.

ایران گرامی من، ایران درودی

امید بنکدار

ایران درودی، زنی که همواره به نامش مفتخر بود، اکنون از میان ما رفته و امروز در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفته است... او رفته اما ۱۲۵ اثری که به مردم ایران هدیه کرده روزی در جایی از این شهر به نمایش درمی‌آیند و حماسه‌ی ایران را دگربار می‌سرایند.

کتاب شنیداریِ «بخوان به نام ایران» ــ فصل دوم: زمانی برای انقلاب

پرستو فروهر

«بخوان به نام ایران» عنوان کتابی‌ست که زندگی داریوش و پروانه فروهر را از زبان فرزند آنها، پرستو روایت می‌کند. نسخه‌ی چاپی این کتاب اولین بار در سال ۱۳۹۰ منتشر شد و حالا نسخه‌ی شنیداری آن هر هفته از آسو منتشر خواهد شد.

بدرود با «گابو» و «مرسدس»؛ یادداشت‌هاى رودریگو گارسیا پسر گابریل گارسیا مارکز از آخرین روزهاى زندگى پدرش

رضا علامه‌زاده

«پدرم، مثل مادرم سخت معتقد بود که زندگى خانوادگى ما مىباید کاملاً خصوصى بماند. بچه که بودیم وادارمان مىکردند هر بار این قانون را رعایت کنیم. ولى حالا دیگر بچه نیستیم. شاید بچههاى بالغ باشیم اما بچه نیستیم.» این یادداشتی است از رودریگو گارسیا، پسر بزرگ گابریل گارسیا مارکز، در توجیه انتشار یادداشتهایش به صورت کتابى با عنوان «گابو و مرسدس؛ یک بدرود»؛ کتابى که او و ناشرش به خوبى مىدانستند به محض انتشار با استقبال دوستداران مارکز، محبوبترین رماننویس معاصر در سراسر جهان، روبه‌رو خواهد شد.

عشق در زندان

آیدا حق‌طلب

وقتی پسری که دوستش داشتم برای اجرای حکم به زندان فراخوانده شد برای اولین بار در زندگی بیست و چند ساله‌ام احساس ناتوانی محض را تجربه کردم. اولین بار بود که چیزی را آن چنان با تمام وجود می‌خواستم اما کاری از دستم برنمی‌آمد. تا قبل از آن، حتی دست‌نیافتنی‌‌ترین آرزوها و خواسته‌هایم با برنامه‌ریزی و تلاش و پیگیری دست‌یافتنی شده بودند اما انگار وقتِ آن بود که یاد بگیرم «خواستن» همیشه هم «توانستن» نیست.