این درد چیست که من و ما را به تمام بازماندگان قتلهای دولتی در تمام جهان پیوند میدهد؟ خواه در رابطهای مستقیم با آنان باشیم یا نباشیم، اشتراک میان ما، جای زخمی است که در نتیجهی خشونتی دولتی در جان و دل ما ریشه دوانده است. مجموعهای است از تجربههای تلخ مشترک.
در سال ۲۰۱۰، حدود ۲۲۲۶ اغتشاش در سراسر جهان رخ داد. این رقم در نیمهی نخست سال ۲۰۲۰ بیش از دو برابر افزایش یافت و تا پایان ژوئن از ۵۰۰۰ مورد گذشت. افزایش بمبگذاریها حتی از این هم چشمگیرتر بوده و از ۱۵۵۱ فقره در سال ۲۰۱۰ به طور متوسط به سالی بیش از ۲۰ هزار مورد در سه سال اخیر رسیده است.
دو هفته قبل، وقتی آگهیهای مفقود شدن سارا اورارد در خیابانهای محلهای در جنوب لندن به در و دیوار نصب میشد، گمان نمیرفت که ناپدید شدن این زن ۳۳ ساله به جرقهای برای توجه جدی به مسئلهی امنیت زنان در فضاهای عمومی و مبارزه با خشونت علیه زنان در بریتانیا تبدیل شود.
هر بار که کسی تجربهاش از آزار جنسی و تجاوز را روایت میکند، یکی پیدا میشود که در آن میان از او بپرسد: «خب چرا شکایت نکردهای؟ مگه مملکت قانون نداره؟»
وقتی کارمن آریستِگی، گویندهی اخبار، پس از افشای رسواییِ رئیس جمهور مکزیک در یک برنامهی زندهی رادیوییِ محبوب از کار اخراج شد، موجی از خشم و اعتراض کشور را فرا گرفت.
از حدود شصت سال قبل که اولین پل عابر پیاده در ایران ساخته شد تا امروز، بسیاری از عابرین به دلایل مختلف از این پلها استفاده نمیکنند. از جمله، مسافت طولانی پل و وقت زیادی که عبور از آنها میگیرد، پلههای زیاد در پلهای غیرمکانیزه و راحتتر بودن عبور از خیابان در محدودههایی که نردهای وجود ندارد. اما یک دلیل عمدهی دیگر این است که بسیاری از زنان در هنگام عبور از این پلها تجربههای دلخراشی داشتهاند.