چند سالی است که مرسن به داستانِ آدمهای مختلف گوش میدهد، روایتِ آنها را مینویسد، و با صدای گرمش برای ما تعریف میکند.
در سپتامبر ۱۹۴۴، کمی بعد از آزادی رُم، اولین شمارهی نشریهی مرکوریو ماهنامهای سیاسی، هنری و علمی ــ منتشر شد. سردبیر این نشریه آلبا د سسپدس، نویسندهی نامدار کوبایی-ایتالیایی، بود. پدربزرگ او انقلاب استقلال کوبا از اسپانیا را رهبری کرده و بعد از پیروزی انقلاب بهعنوان اولین رئیسجمهور کوبای مستقل انتخاب شده بود.
این که به نظرِ ما ارزش اصلیِ زمان گذشته، «سادگی» است نشان میدهد که نوستالژی به دنبال برآورده کردن چه نیازی است. میخواهم بگویم آنچه واقعاً در خیالپردازیهای پرحسرتمان به دنبالش هستیم سکون گذشته است.
اینکه در آثار ساموئل بکت گاه با مضامین الهیاتی و رستگارشناختی مواجه میشویم به چه معناست؟ چرا او به آثار برخی قدیسان و عارفان مسیحی توجه زیادی نشان میداد؟ آیا میتوان گفت که سبک نویسندگی و فلسفهی شخصی او ملهم از رویکردهای عارفانه است؟
امپراتور رومی مارکوس اورلیوس آنتونینوس، واپسین فیلسوف رواقیِ نامدارِ دوران باستان بود. او در 14 سال آخرِ زندگیاش با یکی از وخیمترین بیماریهای همهگیر در تاریخ اروپا مواجه بود. بیماریِ همهگیرِ آنتونین، که نامش منسوب به اورلیوس است، احتمالاً ناشی از گونهای از ویروس آبله بود. تخمین میزنند که حدود 5 میلیون نفر، از جمله احتمالاً خود مارکوس، بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختند.
بر اساس سوءتعبیر رایج هر کس که رواقیمسلک باشد خم به ابرو نمیآورد و از امواج خروشان احساسات در امان است. اما ایرادی که این گزاره در باب رواقیگری دارد اینجاست: احساسات ما، حتی دردناکترینشان، لزوماً دشمن ما نیستند؛ به شرط آن که یاد بگیریم به آنها به چشم راهنما نگاه کنیم.