«ما دیگر به عقب برنمیگردیم! من دیگر آن کاملهی هجده ساله نیستم که سه چادری را کهنه کنم و تمام قوانین را که ازطرف طالبان وضع شود بپذیرم.» اینها «خط سرخ» کامله صدیقی، یکی از زنان افغانستان است. زنانی که این روزها با اعلام خطوط سرخشان، خواهان حفظ دستاوردهایشان در دو دههی گذشته و سهیم شدن در مذاکرات صلح با طالبان هستند.
ابراهیم داریوش، با یادآوری اهمیت و ضرورت برخورداری از رویکرد بومی/جهانی در ترسیم نقشهی راه، هدایت و گسترش جنبشهای مستقل زنان منطقه پرسشهایی را پیش روی ما میگذارد: آیا این امر روند فروکاهیدن جنبشی مردمی به جنبش تشکلهای وارداتی است؟ آیا جنبش زنان افغان در دوران پس از طالبان را میتوان «برساختهی سازمانهای مردمنهاد وارداتی» دانست؟
هیچکس نمیداند چه نوع حکومتی تشکیل خواهد شد یا این که طالبان چقدر کنترل و نفوذ خواهد داشت اما برای جوانانی که در سال 2001 و در زمان سقوط طالبان به دست آمریکا و همپیمانانش خردسال بودند، چشمانداز صلح با اسلامگرایان تندرو آمیزهای از ترس و امید میآفریند.
فیلم مستند «رهگذر نیمهشب»، در فاصلهی کوتاهی در دو جشنوارهی معتبر ساندنس و برلیناله به نمایش درآمد. در ساندنس موفق به کسب جایزهی ویژهی هیئت داوران در بخش مستند و در برلین دومین فیلم محبوب مخاطبان در بخش پاناروما شد. رهگذر نیمهشب که تنها با سه گوشی موبایل فیلمبرداری شده، قصهی مهاجرت یک خانوادهی فیلمساز است که به دنبال امنیت و آیندهی بهتر از وطنشان متواری میشوند.