.
آنچه همیشه مرا آزار داده، این است که در خاورمیانه ما نویسندگان و شاعران، چنانکه باید و شاید حامیِ یکدیگر نیستیم.
.
قاهره همچون غرّشی بیامان است. رگباری از بوق ماشینها، موتورسیکلتهایی که با عجله در حرکتاند و میغرّند، و دستهدسته سگهای خیابانی که پارس میکنند، غرولند سر میدهند و در تعقیب کوچه پسکوچههای شهرند.
.
«شهر همیشه میبرد»، رمانی با یک روایت واقعبینانه و جذاب، روشن میکند که چرا انقلاب ژانویهی ۲۰۱۱ در مصر و شعارهای آن به سرعت سرکوب شدند. همیلتون در رمانش ما را به خیابانهای مرکز قاهره میبرد، جایی که به مدت چند ماه قلبِ تپندهی انقلاب، آزادی، نان، و عدات اجتماعی در خاورمیانه بود.