«قطبی» یعنی «در جوار خرسها». واژهای که در دوران باستان به صورتی فلکی اشاره داشت. به جز آن اما، با گرمشدن نواحی پیرامون قطب شمال هیچچیز در امان نخواهد بود. گرمایی که کارش را با ذوب یخهای قطبی آغاز میکند.
ما حیوانایم. هر چند انسانها اغلب بر این واقعیت اساسی سرپوش میگذارند اما ویروس کرونا از ارتباط و وابستگیِ ما به بهروزیِ دیگر موجودات پرده برداشته است. بیاعتناییِ ما به دیگر گونهها از جهات گوناگون در پیدایش و وخامت این بیماریِ عالمگیر نقش داشته است. واکنش مناسب ــ و پیشگیری از وقوع چنین فجایعی در آینده ــ مستلزم آن است که از این پس به حیوانات توجه کنیم.
نسل جوانتر امروز دیگر نمیپذیرد که شرکتها به بهای کاهش رفاه و آسایش اجتماعی و فجایع زیستمحیطی به دنبال افزایش سود و بهرهوری باشند. میدانیم که اقتصاد بازار آزاد برای توسعهی بلندمدت و پیشرفت اجتماعی ضروری است. نباید نظام دیگری را جایگزین آن کنیم. اما سرمایهداری در ظاهر فعلی خود به انتهای خط رسیده است. و در صورتی که از درون اصلاح نشود، پابرجا نخواهد ماند.
بیایید دیگر خود را گول نزنیم: اکثر سرمایهگذاران وقتی به حالِ خود رها شوند، نه به کرامت کارکنان اهمیت خواهند داد و نه در مبارزه با فاجعهی زیستمحیطی پیشگام خواهند شد. گزینهی دیگری وجود دارد: شرکتها را دموکراتیک کنیم؛ کار را کالا نپنداریم؛ انسانها را منبع نشماریم.
ترکیبی از جنگلزدایی، آتشسوزیهای جنگلی و خشکسالی صدها خفاش میوهخوار را از زیستگاه اصلیشان به باغهای میوه در نزدیکی مزارع متراکم پرورش خوک رانده است. این شرایط سبب ظهور ویروس نیپا شد که از خفاشهای مبتلا به بیماری به خوکها سرایت کرد و از خوکها به مزرعهداران. طی دو سال بعد بیماری بیش از صد نفر را کشت. این اتفاق باید باعث هشدار میشد.
وقتی پای مقابله با تغییرات اقلیمی و تأثیراتش به میان میآید، هم حزب سبزها و هم حزب محافظهکار بیش از حد به محلیگرایی، کمکهای داوطلبانهی مردمی و مسئولیتپذیری شرکتها توجه میکنند. همهی اینها ارزشمند است؛ اما هیچ یک کافی نیست.