بعد از فراگیری بیماریِ کووید ۱۹ و با توجه به بحرانهایی که نوع برخورد ما با محیط زیست پدید آورده آیا راهحلی بینالمللی وجود دارد تا بتوان فرد یا مملکتی را دربارهی آنچه اتفاق افتاده، مسئول دانست؟ در چه شرایطی میتوان سازوکارهایی بینالمللی ایجاد کرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در صورت وقوع بتواند حکومتها را پاسخگو کند؟
دشت بزرگی را در نظر بگیرید و گروهی از زنانِ هراسان، آزرده و منزوی که از جنگ و آوارگی جان سالم به در بردهاند. چگونه میتوان آنها را قانع کرد که میتوانند تنها با خاکِ آن دشت، خشت به خشت، یک دهکده را با دستانشان بسازند، دیوارها را بالا ببرند، در دهکده باغ و گلخانه برپا کنند و برای فرزندانشان مدرسه بسازند. سپس تأمین امنیت جامعهی جدیدشان را به دست بگیرند و از خود، خانه و فرزندانشان دفاع کنند. تمام اینها در مرحلهی نخست نیازمند زیرساختهای فکری و روانیست و در ادامه به شجاعت در مقابله با تغییر نیازمند است.
اگر بحران اقلیمی ناقض حقوق نسلهای آینده باشد چه؟ سرانجام، به نظر میرسد که توجه افکار عمومی دارد به این پرسش اضطراری جلب میشود. ماه گذشته ۷ میلیون نفر در حدود ۲۰۰ کشور دنیا به خیابانها ریختند تا در اعتراضات جوانان به بحران اقلیمی جهان شرکت کنند. جوانان سراسر دنیا میدانند که بارِ سنگین پیامدهای مصیبتبار بحران بومشناختیِ کنونی بر دوش آنها و نسلهای بعدی خواهد افتاد ــ بهویژه نسلهای متعلق به جوامعی که کمترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتهاند.
اعتراضات در ایران عوامل متعددی دارد. تحلیلگران، بحران اقتصادی، فساد و ناکارآمدی حکومت و تبعیض سیاسی را به عنوان بخشی از این عوامل برشمردهاند. برخی کارشناسان نیز عوامل دیگری همچون بحرانهای محیط زیستی را زمینهای برای شدت گرفتن نارضایتیها میدانند. آقای ناصر کرمی، کارشناس محیط زیست و اقلیمشناس، در گفتگو با آسو ــ با نگاه ویژه به فاجعهی ماهشهر ــ به این عوامل و نقش آن در اعتراضات پرداخته است.
در هر عصری دغلکارهای سیاسی با استفاده از خشم، دروغ و توهین بحث معقول و مستدل را تحتالشعاع قرار میدادهاند. اما آنها از دههی ۱۹۳۰ به بعد چندان موفقیتی نداشتند.
من یک سوم عمرم را در ایران گذراندهام. آنجا به دنیا آمدم، بزرگ شدم، و مدرسه و دانشگاه رفتم. هر چند بیش از دو سوم عمرم را در آمریکا زیستهام، به طور روزمره هنوز با ایرانیتام زندگی میکنم.