همانطور که پروست به خوبی دریافته بود، هر مرجع حس نوستالژیک ــ خواه بو باشد و خواه بخشی از یک آهنگ ــ جهانی را در درون ما زنده میکند که سرشار از جزئیات فراوان است. این تکهی کوچک نمایندهی کلیت جهانی از دست رفته است: شخصیتهای ساکن آن، باورهایی رایج و احساسات غالب در آن.
شما هم از آغاز همهگیری «کووید-۱۹» مدام یاد گذشتهها میافتید؟ روزگار رفته و آدمهای جامانده در گذشته و تصاویری از سالها قبل که شاید اصلاً پاک فراموش کرده بودید؟ برای شما هم پیش آمد که آدمی از گذشتهها که دیگر مدتها است در زندگیتان نیست، ناگهان دوباره سروکلهاش پیدا شود و بعد سالها جویای احوالتان شود؟
گاه فکر میکنم که سرنوشت ملتها و آدمها چقدر شبیه هم است. یا در آرزوی آیندهاند و یا در حسرت گذشته! جوانی ۱۹ ساله بودم که در شهری دور دانشجو شدم. اولین روزی که در محوطهی بزرگ دانشگاه تنها ماندم، خوب به یادم هست. بعد از چند روز که با پدر و برادرم در شهر جدید سپری کردیم، بالاخره روز آخر رسیده بود. از صبح تا ظهر گپ زدیم و بعد از ظهر بود که پدر و برادرم را در آغوش کشیدم، خداحافظی کردیم، و رفتند.
چند روز بعد از ساقط شدن هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶ مسافر و خدمهاش، توی ماشین بودیم و داشتیم از جلوی صف نامنظم پلیس ضدشورش، اسلحههایی که برای به رخ کشیدن توی دستشان گرفته بودند، و ماشینهای سیاهشان میگذشتیم. روی چهرههایشان دقیق شده بودیم که یکی از بچهها گفت «تجمعی که نیست، اینا چرا هنوز هستند؟» یکی دیگر جوابش را داد که: «برای همین، برای اینکه بگن ما هستیم، چه شما باشید چه نباشید. آینده از آن ماست.»
در بهار ۱۹۸۹، اتفاقی رخ داد که حتی به خواب هم نمیدیدم: به «مؤسسهی تاریخ و بایگانی» در مسکو دعوت شدم تا برای دانشجویان دربارهی سرنوشت زندانیان سابق گولاگ سخنرانی کنم. بعد از سخنرانی یک نفر از من پرسید که آیا هرگز در زندگیِ واقعی یک حامی استالین را دیدهام یا نه. اول خندیدم اما بعد...
بسیاری پس از مهاجرت همچنان تعلقِ خاطر نسبت به جایی به نام وطن داشته و آرزوی بازگشت به آن را دارند. این مکان در خاطرات افراد انعکاس گذشتهی طلایی و شیرینی است که پیش از دورهی مهاجرت وجود داشت. ذهن افراد غالباً با گزینش لحظات شیرینِ گذشته و حذف وقایع ناگوار، تلفیقی ناهمخوان با واقعیات تاریخی ارائه داده و سپس در حسرت آن وضعیت مینشیند. احساس حسرت بسیاری را به اندیشهی بازگشت به وطن میاندازد. اما این افراد بهندرت آنچه را در تخیل خود از وطن دارند در واقعیت هم مییابند.