تب‌های اولیه

مارتا نوسبام: می‌توان کشور خود را دوست داشت و در فکر آسیب رساندن به دیگر  کشورها نبود

آندریا آگوئیار

دیوژن کلبی‌مسلک نخستین جهان‌وطن بود. وقتی از او می‌پرسیدند اهل کجاست، نه از طبقه‌ی اجتماعیِ خود حرف می‌زد، نه از جنسیت یا تبار یا موقعیت اجتماعی‌اش به عنوان یک انسان آزاد. فقط می‌گفت که «جهان‌وطن» است. مارتا نوسبام، فیلسوف ۷۳ ساله‌ی آمریکایی، در کتاب سنت جهان‌وطنی: آرمانی شرافتمندانه اما معیوب، با بازگویی این داستان اعتبار این ایده را می‌سنجد.

وطن دوگانه‌ی ما

احسان یار‌شاطر

ما دوگونه وطن داریم. یکی آن‌که میان دریای مازندران و خلیج فارس قرار دارد، با کوه‌های بلند و رودهای کم‌آب و صحراهایی فراخ و ریگزارها و شوره‌زارهایی گرم و خشک و بیشه‌هایی که از چند قرن پیش، باز رو به کاستی داشته است و درختانی که نسل بسیاری از آنها را تبر زغال‌گران و ارّه‌ی تخته‌سازان...

ایران را چرا باید دوست داشت؟

محمد‌علی فروغی

« این ایام بسیاری از اصول و نوامیس که در نظر مردم همواره مسلم و مقدس بود، از مسلم بودن و قدس افتاده است یا لااقل مثل سابق محل اتفاق نیست... از جمله‌ی آن اصول، حب وطن و علاقه‌ی ملیت است که منکر آن شده و درصدداند به احساسات بین‌الملل تبدیل نمایند.»