من در جنگ به دنیا آمدم و بزرگ شدم. بیست سالِ اولِ زندگیام را در افغانستانِ پس از حملهی آمریکا گذراندم. جنگ فقط چند ماه از من بزرگتر بود.
در دنیای اطراف ما اتفاقات هولناکی رخ میدهد اما آیا گاهی لازم نیست که بیتفاوتی پیشه کنیم تا بتوانیم سلامتِ روانیِ خود را حفظ کنیم و به زندگیِ عادی و لذت بردن از مواهبِ آن ادامه دهیم؟
اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک از عصر برندسازیِ شخصی خبر میدهند، آنجا که موفقیت را با تعداد دنبالکنندهها و «لایکها» میسنجند، جایی که در معرض دید قرارگرفتنْ حریم خصوصی را از بین میبرد و شهرت به اسکناس تبدیل میشود. در زندگیِ یک اینفلوئنسر (شخصی با قدرت تأثیرگذاری بر خریدارانِ بالقوه) همهچیز فروختنی است، از جمله بچهها.
کودکان از سنِ بسیار کم با افسانهها و اطلاعات گمراهکننده، آن هم نه فقط دربارهی رویدادهای جاری بلکه همچنین دربارهی شرح حالِ بشر ــ هویت، خاستگاه و سرگذشتمان ــ بمباران میشوند.
برای آگاهی از دیدگاه کودکان و روایتهایشان از اعتراضات سراسری در ایران به سراغ نقاشیها و نامههای شماری از آنها رفتهام و با بعضی از مادران و معلمهای کودکان خردسال مصاحبه کردهام.
هدف از برگزاری «روز جهانی صلح» نشان دادن تصویر جهانی عاری از خشونت و جنگ در سراسر جهان است. جهانی که در آن کودکان، فقط در آرزوی صلح نقاشی نکنند بلکه صلح حق بدیهی هر کودکی باشد. این روز، هر ساله با موضوعی متفاوت گرامی داشته میشود. شعار سال ۲۰۲۲ برای روز جهانی صلح «پایان دادن به نژادپرستی و برقراری صلح» است.