گاندی [در سال ۱۹۴۶] در روزنامهی هاریجان نوشت: «با وجود اینکه خشونتورزی مشروع نیست، زمانیکه در دفاع از خود یا برای دفاع از بیپناهان بهکار گرفته شود بهمراتب بهتر از تسلیمِ بزدلانه، و در حکم عملی شجاعانه است... هرکسی بایستی این را دربارهی خود قضاوت کند. کس دیگری نمیتواند و حق ندارد که چنین کند.»
موضوع این کتاب، دوراندیشی است: این ایده که یکی از اولویتهای اخلاقیِ اصلیِ زمانهی ما بر جای نهادن تأثیری مثبت بر آیندهی بلندمدت است. دوراندیشی یعنی جدی گرفتن عظمت آینده، و اهمیت نقش خودمان در شکل دادن به آن. این کتاب حاصل بیش از یک دهه کارِ تماموقت است، که تقریباً دو سال از آن صرف راستیآزماییِ دادهها شده است.
محمود غفاری، کارگردان و نویسندهی روز سیب، میگوید سعی کرده است که فیلمی واقعی بسازد. او با اشاره به شرایط سانسور میگوید این آخرین فیلمی است که در ایران میسازد زیرا تصویر سینمای ایران از جامعه، جعلیست و او نمیخواهد در این جعل، همدست حکومت باشد. در حاشیهی برلیناله با او دربارهی روز سیب، تجربهی فیلمسازی تحت سانسور و نگاهش به جامعه و سینمای ایران گفتگو کردم.
آیا میتوان سوگیریهای خود را اصلاح کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا این همه طرحهای گوناگون هنوز نتوانستهاند تغییر محسوسی ایجاد کنند؟
فروتن بودن یعنی اگر دیدی معنایی نیست بگو نیست و اگر معنایی و ارزشی و قدر و مقامی ولو مقام خودت به عنوان فرزانه یا نویسندهای بزرگ را دیدی حاشا نکن از همین رو باید از راستگویی سالوادور دالی خرسند باشیم.
قصهی «آدم گربهدوست»، یکی از پرخوانندهترین قصههای تاریخ «نیویورکر» شد. نیویورکر گفت پیش از این تنها برای داستان معروف «لاتاری» به قلم شرلی جکسون که در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد، با این اندازه واکنش مواجه شده است. شاید پیش از این هیچ داستانی تا این اندازه در شبکههای اجتماعی همخوان و بحثبرانگیز نشد. بیبیسی انگلیسی در مطلبی که دربارهی این سیل استقبال از داستان کریستین روپنیان نوشت، قصهی او را «قصهی آشنایی و زوجیابی روزگار مدرن» توصیف کرد.