«زابل از هیچچیز به اندازهی فراموشیِ اجتماعی نمیترسید، چیزی که تمام عمرش را صرف مبارزه با آن کرد و متأسفانه امروز جامعهی ما به آن دچار است. بهعنوان اولین کار باید به صدای زابل و نویسندگانی همچون او گوش فرا دهیم، به او و آثارش که گواهی بر تاریخ فراموششدهی ماست.»
سالها است که از من میپرسند «چرا به زبان کردی نمینویسی؟» پرسش بجایی است زیرا کردم و به زبان ترکی مینویسم. در چنین مواقعی نفس عمیقی میکشم و میکوشم پاسخی بدهم.
این متن برگرفته از گفتگویی انتشارنیافته بین ایلان پاپه و الیاس خوری است که در ۱۷ فوریهی ۲۰۲۲ انجام گرفته است.
خانهی سرسبز و دلگشای هاینریش بل، کنج دنجی است که هم گلشیری، پارسیپور، معروفی، حسینزاده و دیگران را در خود جای داده است هم سولژنیتسین و دورفمن را.
توماس مان، نویسندهی بلندآوازهی آلمان، در فاصلهی دو جنگ جهانی، دگردیسیِ سیاسیِ تمامعیاری را از سر گذراند. او جامهی «محافظهکاری» و «سیاستپرهیزی» را یکباره از تن به در آورد و علیه نازیها داد سخن داد.
«آب، منبع انسانیِ مشترک میان همهی ماست. وقتی داستانی را دربارهی تشنگی در روستایی در جنوب عراق روایت میکنم، خواننده در هنگام خواندن این روایت، از ماهیت سیاست در عراق نمیپرسد بلکه با این وضعیتِ انسانی احساس همدلی میکند.»