پروندههای اشتازی به دو دسته تقسیم میشدند: پروندهی عاملان و پروندهی قربانیان. شاید چندان شگفتانگیز نباشد که نام بسیاری از افراد در هردو این پروندهها دیده میشد، چرا که اشتازی با شعار رسمی «دانستن همهچیز» مثل هر دستگاه اطلاعاتی-امنیتی دیگری مأموران غیررسمی خود را نیز زیر نظر داشت و فضایی از ظن و بیاعتمادی همگانی را در سرتاسر جامعه تسری داده بود.
سی سال قبل در ۴ نوامبر ۱۹۸۹ شمار فراوانی از شهروندان آلمان شرقی به میدان الکساندرپلاتس در برلین دوشقهشدهی آن زمان هجوم بردند تا به حکومت این کشور اعتراض کنند. «جمهوری دموکراتیک آلمان» در حال فروپاشی بود. اریش هونِکِر، رهبر منفور کشور، از قدرت کنار زده شده بود. هزاران نفر از کشور گریخته بودند. پنج روز بعد، پس از آن که یکی از مسئولان حزب به اشتباه اعلام کرد که هر کس بخواهد میتواند کشور را ترک کند، تعداد زیادی از مردم از دیوار بالا رفتند.