سه رفیق نوشتهی شیدا بازیار که در فوریهی ۲۰۲۱ وارد بازار کتاب شد، در فهرست نامزدهای «کتاب سال آلمان» قرار گرفته است. این دومین رمان شیدا بازیار است، نویسندهی ایرانی-آلمانی که در سال ۱۹۸۸ در شهر هرمسکایل (Hermeskeil) در جنوب غربی آلمان به دنیا آمد، از پدر و مادری که در دههی ۱۳۶۰ به علت باورها و فعالیت سیاسیشان تحت تعقیب حکومت ایران قرار گرفتند و به آلمان گریختند.
آنگلا دوروتئا مرکل فرزند اول یک کشیش و دینشناس پروتستان و معلم زبانهای لاتین و انگلیسی بود. در اولین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و تقسیم آلمان بین بلوک شرق و غرب، خانوادهی آنگلا ــ که در آن زمان چند هفته بیشتر از تولدش نمیگذشت ــ از هامبورگ به آلمان شرقی مهاجرت کردند. یک شوخی رایج دربارهی آن دوران این است که «فقط دو گروه از آلمان غربی به شرق مهاجرت میکردند: کمونیستها و دیوانهها.»
جایزهی ادبی اینگهبورگ باخمن را میتوان یکی از مهمترین جایزههای ادبی در دنیای آلمانیزبان نامید؛ جایزهای که امسال به نویسندهی ایرانی-آلمانی، نوا ابراهیمی رسید. جایزهی باخمن برای نگارش داستان کوتاه «پسرعمو» به نوا ابراهیمی داده شد.
یکی از چهرههای مهجور در میان روشنفکران کشتهشده به دست جمهوری اسلامی، علیاکبر سعیدی سیرجانی است. مهجور نه به این معنی که کسی نامش را نشنیده یا یادی از او نمیکند. او را بیش از هر چیز بابت نامههای انتقادی، صریح و البته روشنگرش به علی خامنهای، رهبر نظام اسلامی، میشناسند. اما آن نامهها ــ با همهی اهمیتشان ــ تنها برگ آخر دفتر زندگیِ قصهگوی خوشسخنی بودند که در بیش از چهار دهه فعالیت فرهنگیاش، جزو استثناهایی بود که از یک طرف محبوب عامه بود و کتابهایش جزو پرفروشترینها، و از طرف دیگر بهواسطهی آثار پژوهشی و دانشِ کمنظیرش مورد توجه و احترام اندیشمندان و خواص.
چندی پیش صدمین سالروز تولد ولفگانگ بورشرت، نویسندهی آلمانی بود. او به رغم اینکه ۲۶ سال بیشتر عمر نکرد آثار درخشانی همچون نمایشنامهی «بیرون پشت در» را خلق کرد که جزو متون درسی بسیاری از دبیرستانهای آلمان است. بورشرت که به دلیل انتقاد از سران نازیها بارها زندانی و با حکم اعدام روبرو شده بود، پس از پایان جنگ و در دوران دوسالهی شکوفایی ادبیاش بر این هدف متمرکز بود که مسئولیت فجایع دوران نازی را به جامعه یادآور شود.
دبیرکل انجمن بینالمللی زنان، در سال ۱۸۷۲ گفت «مهد آزادی و برابری در اروپا، سوئیس، دخترانش را بیش از همهی سلطنتهایی که محاصرهش کردهاند سرکوب میکند و بیبهره میگذارد. بالغترین ملت اروپا با نیمهی مؤنث خود همچون نابالغترین فرزندش رفتار میکند.» اما صد سال دیگر، دقیقاً تا فوریهی سال ۱۹۷۱ طول کشید تا زنان سوئیسی حق رأی پیدا کنند.