آرزو و خیال اگر در گسترهی دانش و فن آغازی برای «رفتن تا رسیدن» است، در پهنهی هنر و ادبیات سوختِ «رفتن برای رفتن» است. همین است که در ادبیات خیال پریدن و پرواز ازلی-ابدی و یگانه است ــ گیرم که در ذهن هرکس در هر آن رنگ و شکلی دیگر میگیرد.
شاید آنچه ما را جذب خاطرات میکند جزئیات آنها نیست بلکه هاله و رایحهی محوی از آنهاست که در اشیایی که در زمان حال نگهداریشان میکنیم جای گرفته است. این هاله به ناگزیر حسی از غم و دلتنگی را در ما بر میانگیزاند درست مثل زمانی که به تماشای خرابههای باستانی یونان و رم و بناهای متروک مینشینیم.
ایدهی اروپای واحد در خطر است. فریاد میکشند، «"اروپاسازی" بس است!» بیایید دوباره با «روح و روان ملیِ» خود مرتبط شویم! بیایید «هویت ازدسترفته»ی خود را بازیابیم! همهی قوای پوپولیستی که سراسر این قاره را فراگرفتهاند چنین خواستهای دارند. برای آنها مهم نیست که «روح و روان» و «هویت»، مفاهیمی انتزاعی است که اغلب تنها در فکر و خیال عوامفریبان وجود دارد.
در هفتههای اخیر، فکر و ذکر جامعهی بینالمللی مشغول عواقب ناگوار قتل جمال خاشقجی بوده است اما ترکها بیشتر دلمشغول امور داخلی و بهویژه، نقشههای بزرگ رئیس جمهور خود برای تبدیل ترکیه به یک قدرت اقتصادی منطقهای بودهاند. دو هفته پیش هواپیماها برای اولین بار در فرودگاه جدید استانبول به زمین نشستند. رجب طیب اردوغان این پروژه را گل سرسبدِ «ترکیهی جدید» میخوانَد و درست همان طور که میخواست، وسعت فرودگاه (۷۵۹۴ هکتار) و ظرفیت آن (سالانه ۲۰۰ میلیون مسافر) به حدی خواهد رسید که به بزرگترین فرودگاه جهان تبدیل خواهد شد.