وقتی پای مقابله با تغییرات اقلیمی و تأثیراتش به میان میآید، هم حزب سبزها و هم حزب محافظهکار بیش از حد به محلیگرایی، کمکهای داوطلبانهی مردمی و مسئولیتپذیری شرکتها توجه میکنند. همهی اینها ارزشمند است؛ اما هیچ یک کافی نیست.
به ما میگویند که ملت آمریکا بر اساس نیاکان مشترک یا حتی تاریخ ملی شکل نگرفته است بلکه آنچه بدان شکل داده آرمانهای «دموکراسی» و این واقعیت بوده که ما تنها ملت روی زمین هستیم که ملتبودنمان به طور خالص حاصل مهاجرت است. شعار «ملت مهاجران» جزئی از اسطورههای فرهنگی آمریکاست که هم چپ آکادمیک «بیدار» و هم ملیگرایان راستگرای سرزمینهای میانه جا تا جا از آن استفاده میکنند.
بریتانیاییها در قرن هفدهم دوباره با ایران ــ پرشیا به قول اروپاییها ــ آشنا شدند. در زمان الیزابت اول گامهایی آزمایشی در جهت ایجاد روابط تجاری برداشته شده بود اما در دوران پادشاهیِ جانشینان او یعنی جیمز ششم و اول بود که ارتباط رسمی دو کشور توسط فرستادگان سلطنتی، برادران شرلی به نامهای رابرت و آنتونی، ایجاد شد.
سیاست هویتمحور ــ ملی و شخصی ــ ما را در چند سال گذشته به مسیرهایی کشانده است که انتظارش را نداشتهایم. صبح یکشنبهای در اواسط اکتبر، این سیاست من را در مسیری یک مایلی در شهری در سواحل جنوبی انگلیس، به یک مرکز اجتماعات کشاند تا رأی خود به نامزدهای انتخابات پارلمانی لهستان در ورشو را به صندوق بیندازم. اروپایی بودن چه معنایی دارد و دیگر اینکه بخشی از یک ملت بودن چه معنایی دارد، هر قدر هم مردم آن ملت چندپاره شده باشند.
دموکراسی به دردسر افتاده است. دیدگاه خوشبینانهای که پس از سقوط کمونیسم جهان را فراگرفته بود در حال محو شدن است. سال گذشته نشریهی اکونومیست در نمایهی سالانهی خود از دموکراسی در جهان، ۸۹ کشور را تنزل داد، سه برابر بیش از کشورهایی که ترقی کرده بودند. از ویکتور اوربان در مجارستان گرفته تا رودریگو دوترته در فیلیپین، از نیکولاس مادورو در ونزوئلا گرفته تا ولادیمیر پوتین در روسیه و دانیل اورتگا در نیکاراگوئه، رهبران مقتدر در حال سرکوب آزادیهای مدنی و حقوق بشر هستند.
شفق تأکید دارد که آشپز خوبی نیست اما عاشق غذا خوردن و خواندن و نوشتن دربارهی آن است. میگوید «مردم میگویند در رمانهایم بیش از اندازه به غذا اشاره میکنم ...» اما دلیل خوبی برای این کار وجود دارد ــ یکی از بهترین استدلالها علیه ...