«روزهای سربی» روزنوشتهای یونس حیدری است از زندگی در اردوگاه سفیدسنگ در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران. این اردوگاه که هنوز در شهرستان فریمان دایر است، گذرگاهی است برای اخراج و بازگرداندن افغانستانیهای ساکن ایران به افغانستان. «روزهای سربی» یادآور تمام ستمهای رفته بر مهاجران، بیکاغذان و نادیدهگرفتهشدگان افغانستانی است.
خاطراتی از زندگیِ روزمرهی مردمانی معمولی از اوایل قرن چهاردهم خورشیدی تا بحبوحهی جنگ ایران و عراق، که در کمتر کتاب تاریخی به آنها توجه شده است.
بازیابی یا خلق هویتی شخصی و جمعی در مواجهه با تبعیض و فرودستانگاری، یکی از دغدغههای تاریخیِ سیاهپوستان است.
در این سرزمینِ جنگ و خوف هیچکسی به اندازهی زنان به زندگی وفادار نبوده است، هرچند زیر هزاران مشکل و موانع قامتشان له شده است.
«در خانهی ما سه برقع وجود داشت، یادگار دوران طالبان. زمانی که خیلی خُرد بودم ــ شاید صنف سه یا چهارِ مکتب ــ وقتی که میخواستم به شوخی آنها را بپوشم، مادرم نمیگذاشت. میگفت آن روز نیاید که برقع بپوشی. مادرم پوشیدن آنها را یک چیز خیلی نفرتانگیز میدانست و میگفت خدا آن روز را اصلاً نیاورد.»
تابوی ایرانی، فیلم مستندی از رضا علامهزاده دربارهی بهائیستیزی در ایران است که حدود ۱۴ سال پیش ساخته و منتشر شد. شدت سرکوب در این سالها کمتر نشده اما آیا در بین ایرانیان این تابو شکسته؟ دراینباره با او گفتگو کردهایم.