رودخانهی فصلی که در ال فاشر، مرکز استان دارفور شمالی در سودان، جاری است، با آببندهایی که خود مردم ساختهاند تغییرشکل داده است. این آببندها جریان بارانهای شدید فصلی را آرام میکند، جریان آب را توزیع میکند و نفوذ آن را به داخل سرزمینهای خشک ممکن میسازد. پیشتر، فقط 150 کشاورز میتوانستند در اینجا گذران زندگی کنند: اکنون 4000 نفر در این زمینی که در کنار آببند سِیل گِدایم واقع شده است کار میکنند.
اگر بحران اقلیمی ناقض حقوق نسلهای آینده باشد چه؟ سرانجام، به نظر میرسد که توجه افکار عمومی دارد به این پرسش اضطراری جلب میشود. ماه گذشته ۷ میلیون نفر در حدود ۲۰۰ کشور دنیا به خیابانها ریختند تا در اعتراضات جوانان به بحران اقلیمی جهان شرکت کنند. جوانان سراسر دنیا میدانند که بارِ سنگین پیامدهای مصیبتبار بحران بومشناختیِ کنونی بر دوش آنها و نسلهای بعدی خواهد افتاد ــ بهویژه نسلهای متعلق به جوامعی که کمترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتهاند.
در هر عصری دغلکارهای سیاسی با استفاده از خشم، دروغ و توهین بحث معقول و مستدل را تحتالشعاع قرار میدادهاند. اما آنها از دههی ۱۹۳۰ به بعد چندان موفقیتی نداشتند.
جمعهها کم کم در کشورهای مختلف جهان، روز تظاهرات جنبش محیطزیست شده و«جمعهها برای آینده» نام گرفته است. آیا بحرانهای اقلیمی که گریبان جهان را گرفته است بر زنان و مردان به یک میزان اثر دارد؟ آمارها از تفاوت آسیبی که زنان و مردان به محیطزیست میزنند چه میگوید؟
فاجعهی زمان ما این است که سقوط فزایندهی سازوکارهای حمایتی زندگیمان با عصر آسیبهای عمومی تطابق یافته است. درست همان وقتی که که نیاز داریم منافع شخصی و کوتهبینی را کنار بگذاریم، دولتها در گوشه و کنار جهان نمایندگی پستترین و کثیفترین منافع خاص را بر عهده گرفتهاند.
میزان مرگومیرها نشان میدهد که خبرنگاریِ محیط زیست خطرناکترین حوزهی خبرنگاری پس از خبرنگاری جنگی است. در سالهای اخیر، سیزده خبرنگار که به تحقیق دربارهی صدمات وارده به محیط زیست میپرداختند، کشته شدهاند و براساس گزارشهای رسیده، بسیاری دیگر با خشونت، آزار و اذیت، ارعاب و شکایت مواجه شدهاند.