این نامه از سعید مدنی پاسخ به یادداشتیست که آصف بیات در اردیبهشتماه امسال در نقد نظرات او نوشته بود و در آسو منتشر شده است.
انقلاب کلاسیک بیش از هر چیز در سطح سیاسی تغییر ایجاد میکند، یعنی قدرت سیاسیِ مستقر را به زیر میکشد. اما انقلاب زندگیِ روزمره در ساحت اجتماعی رخ میدهد و بر ساحتی که مناسبات انسانی در آن جریان دارد اثر میگذارد؛ انقلاب زندگیِ روزمره رابطهی انسان با خود، با دیگر انسانها و با فضای پیرامونش را دگرگون میکند.
بر خلاف اصولی مثل عدالت و آزادی، همبستگی تا قبل از میانهی قرن نوزدهم، یعنی کمی پیش از آنکه به شعار جنبش کارگری تبدیل شود، مفهوم سیاسیِ پرطرفداری نبود.
نوعی دورهمیِ صمیمانه است. چند تن از دوستانِ همدل در خانهی مرضیه گرد هم آمدهاند ... طبق معمول سرِ حرف از اوضاع ناگوار سیاسی و اقتصادیِ ایران باز میشود و گفتوگو دربارهی چگونگیِ خروج از وضعیت بهشدت بحرانیِ موجود، گل میکند.
یک سال پس جنبش زن، زندگی، آزادی، جامعهی ایران چه سمتوسویی دارد؟ با چه معیاری باید این جنبش را داوری کرد و این اعتراضات دنبالهدار نشان چه تحولی در جامعهی ایران است؟
«نه» به جمهوری اسلامی، نجوایی است که طی سالها، و مشخصاً در دههی اخیر، از عرصهی خصوصی به خیابان و دیگر عرصههای عمومی رسید و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» به انگارهای جمعی برای مردم ایران تبدیل شد.