امپراتور رومی مارکوس اورلیوس آنتونینوس، واپسین فیلسوف رواقیِ نامدارِ دوران باستان بود. او در 14 سال آخرِ زندگیاش با یکی از وخیمترین بیماریهای همهگیر در تاریخ اروپا مواجه بود. بیماریِ همهگیرِ آنتونین، که نامش منسوب به اورلیوس است، احتمالاً ناشی از گونهای از ویروس آبله بود. تخمین میزنند که حدود 5 میلیون نفر، از جمله احتمالاً خود مارکوس، بر اثر ابتلا به این ویروس جان باختند.
باورم نمیشه همچین زنی که یک دنیا رو حریفه، بیاد بگه بهم خشونت شده ... به فلانی اصلاً نمیخوره آدم خشنی باشه، باید صبر کنیم و ببینیم ماجرا چیه ... اینم از زن قوی و مستقل و فمینیست ما، آدمی که نتونه از خودش محافظت کنه بیخود میکنه دربارهی خشونت علیه زنان مینویسه و حرف میزنه ... چرا این همه مدت صداش درنیومده پس؟
در قرن هفدهم، ثنویت دکارتیِ ماده و ذهن راهحلی مبتکرانه برای مشکلی بود که زائد دانستنِ خدا ایجاد کرده بود. «اندیشهها»یی که تا آن زمان به منزلهی «تصورات خدا» ذاتیِ طبیعت به شمار میرفت از شرّ سپاه ظفرمندِ علم تجربی نجات پیدا کرد و جای امنی در حوزهای جداگانه به نام «ذهن» یافت.
سه سال پیش وقتی سرگرم تحصیل در دورهی کارشناسی ارشد فلسفه در دانشگاه کمبریج بودم، بحث دربارهی ذهنآگاهی رایج بود. گروه آموزشی روانکاوی مشغول تحقیقی در مقیاس وسیع بود تا تأثیرات ذهنآگاهی را بررسی کند. هر کسی که میشناختم به نظر به نوعی در این برنامه مشارکت داشت...
پذیرش و تعهد درمانی به مردم کمک میکند تا انعطافپذیری روانشناختی خود را پرورش دهند، به ویژه در رابطه با احساسات و هیجانات جسمانی، حتی اگر عذابآور و دردناک باشند. نکتهی مهم این است که این کار باید فارغ از قضاوت صورت بگیرد، زیرا این کار به شما اجازه میدهد تا برای زندگی خود نه بر اساس کنترل یا اجتناب از ناراحتی یا دردی که آن را تجربه میکنید بلکه بر مبنای حرکت به سمت ارزشها و آنچه برایتان ارزشمند و معنادار است، تصمیم بگیرید.