دشت بزرگی را در نظر بگیرید و گروهی از زنانِ هراسان، آزرده و منزوی که از جنگ و آوارگی جان سالم به در بردهاند. چگونه میتوان آنها را قانع کرد که میتوانند تنها با خاکِ آن دشت، خشت به خشت، یک دهکده را با دستانشان بسازند، دیوارها را بالا ببرند، در دهکده باغ و گلخانه برپا کنند و برای فرزندانشان مدرسه بسازند. سپس تأمین امنیت جامعهی جدیدشان را به دست بگیرند و از خود، خانه و فرزندانشان دفاع کنند. تمام اینها در مرحلهی نخست نیازمند زیرساختهای فکری و روانیست و در ادامه به شجاعت در مقابله با تغییر نیازمند است.
در هفت سال گذشته، کردها دستاوردهای بسیاری داشتهاند. نظامی سیاسی تشکیل دادیم، دموکراسیای با مشارکت تودههای مردم که همه به آن راه داشتند و تفاوتی بین کردها، اعراب و سوریها نبود. انقلابی در حقوق زنان به راه انداختیم که الهامبخش میلیونها نفر از اعضای جنبشهای سراسر جهان شده است. اکنون تمام اینها ممکن است از بین برود.
با این که نوشتههای توصیفی و تحلیلی فراوانی دربارهی آنچه در چند سال اخیر در «روژاوا» (کردستان سوریه) روی داده در دسترس است، زمینهی تاریخی این تحولات و پیشینهی محرومیتها و مبارزات کردها در سوریه کمتر واکاوی شده است. این نوشته تلاشی است در جهت ترسیم نقاط عطف تاریخی و سازوکارهای عمدهای که وضعیت فرودستیِ کردها در سوریه را ایجاد کرده، و همچنین سرفصلهای مقاومت و مبارزهی کردهای آن دیار را رقم زده است.