ما دوازده زن عازم سفر هندوستان هستیم! ما از جمله زنانی هستیم که پس از پایان جنگ ایران و عراق و پس از برملاشدن اعدامهای گروهی و پس از آزادشدن آن تعداد از زندانیان سیاسی که زنده مانده بودند، بهتدریج یکدیگر را در کوچهپسکوچههای برابریخواهی پیدا کردیم و به عزم ساختنِ روزگاری نو از نو همراه شدیم.
«همهی کاری که باید بکنی، این است که یک جملهی درست بنویسی. درستترین جملهای را که میدانی، بنویس.» سالها قبل ارنست همینگوی، یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم، وقتی نویسندهی جوان تازهکاری در پاریس دههی ۱۹۲۰ بود و دچار یکی از آن برزخهایی شده بود که انگار قلم در آن خشکیده، این جمله را نوشت.
در سپتامبر ۱۹۴۴، کمی بعد از آزادی رُم، اولین شمارهی نشریهی مرکوریو ماهنامهای سیاسی، هنری و علمی ــ منتشر شد. سردبیر این نشریه آلبا د سسپدس، نویسندهی نامدار کوبایی-ایتالیایی، بود. پدربزرگ او انقلاب استقلال کوبا از اسپانیا را رهبری کرده و بعد از پیروزی انقلاب بهعنوان اولین رئیسجمهور کوبای مستقل انتخاب شده بود.
ماه گذشته ابراهیم الاصیل، تحلیلگر ارشد در «مؤسسهی خاورمیانه»، رشتهتوییتی را خطاب به کاربران ایرانی نوشت که بسیار پرمخاطب شد. الاصیل که اهل سوریه است و در خیزش سوریها علیه رژیم بشار اسد مشارکت داشت از تجربهی پرفرازونشیب و ناکام فعالان سوری و درسهای تلخ اما مهمی نوشته بود که آموختند.
در شمارهی اکتبر ۱۹۹۳ نشریهی اسکوایر، واتسلاو هاول، که در آن وقت بهتازگی پس از سقوط نظام کمونیستی بهعنوان ریاستجمهور چکسلواکی انتخاب شده بود، یادداشتی شخصی و سیاسی نوشت که معنا و تصویر دیگری از «امید» را نشان میداد. این یادداشت به یکی از شاخصترین نوشتههای هاول تبدیل شد؛ مردمان بسیاری در میانهی بحرانها و درگیری با ظلم و تبعیض و سرکوب، به این یادداشت ارجاع دادند. آنچه در ادامه میخوانید برگردان فارسی این نوشته است.
کتاب مردان مدافع حق رأی زنان: چطور زنان از مردان برای دستیابی به حق رأی بهره بردند، نوشتهی بروک کروگر، مدرس روزنامهنگاری در دانشگاه نیویورک، به بررسی نقش و تأثیر مردان آمریکا در آخرین سالهای مبارزهی طولانی زنان برای کسب حق رأی پرداخته است.