در سه سال آخر حکومت صدام حسین در عراق، همانوقت که کمر کشور زیر بار تحریمهای سنگین بینالمللی و فشار اقتصادی و بحران سیاسی خم شده بود، چهار کتاب در ژانر ادبیات عامهپسند و پروپاگاندا با اسامی مستعار در عراق منتشر شد. پشت جلد کتابها، در توضیح نویسنده آمده بود که او فردی است «مشهور اما فروتن» که عراق را عاشقانه دوست دارد. کتابها همه ارزش ادبی نازلی داشتند، و پر از کلیشهسازی و مضامین پررنگ ناسیونالیستی بودند. هویت نویسندهی این کتابها مثل رازی سرگشاده بود.
زنان ایران در چند سال گذشته، درگیر بحرانی چندوجهی و دردناک بودهاند: تحدید و سرکوب سیاسی و تبعیض اجتماعی که هر روز عیانتر و شدیدتر میشود، ناکارآمدی و بیکفایتی و فساد اداری، تحریمهای اقتصادی سهمگین، و صد البته همهگیری کووید-۱۹ که بختک دیگری بر زندگی شد.
قصهی «آدم گربهدوست»، یکی از پرخوانندهترین قصههای تاریخ «نیویورکر» شد. نیویورکر گفت پیش از این تنها برای داستان معروف «لاتاری» به قلم شرلی جکسون که در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد، با این اندازه واکنش مواجه شده است. شاید پیش از این هیچ داستانی تا این اندازه در شبکههای اجتماعی همخوان و بحثبرانگیز نشد. بیبیسی انگلیسی در مطلبی که دربارهی این سیل استقبال از داستان کریستین روپنیان نوشت، قصهی او را «قصهی آشنایی و زوجیابی روزگار مدرن» توصیف کرد.
تیموتی برنان برای نوشتن این زندگینامهی موشکافانه با دهها تن از دوستان و نزدیکان سعید، همکاران، منتقدان، سیاستمداران و کنشگران مدنی و سیاسی و … گفتوگو کرده است، آرشیوها دربارهی سعید را زیرورو کرده، تمام آثار منتشرشده و نشده از سعید از جمله نامهنگاریهای شخصی او را مطالعه و تمام ۲۳۸ صفحه پروندهی پلیس فدرال آمریکا دربارهی ادوارد سعید را خوانده است.
آغاز جنگ جهانی اول و نیاز به نیروی کار زنان در مزارع، نقطهی عطف دیگری شد که هم زنان بیشتری را به طور جدی وارد باغبانی و کشاورزی کرد و گرد هم آورد و هم به زنان کنشگرِ حق رأی فرصت بیشتری برای ارتباط و استفاده از قابلیت باغ و مزارع برای ترویج و آموزش داد.
لسلی کرن، استاد جغرافیای شهری، محیط زیست و مطالعات جنسیت در تازهترین کتابش «شهر فمینیستی: مطالبهی سهم خود از فضا در جهان ساختهی مردان» نشان میدهد چطور شهرها مکانی ناامن، نامناسب و با امکانات نابرابر و ناچیز برای زنان بوده و همچنان هستند.