میشل دو مونتنی، جستارنویس و فیلسوفِ عصر رنسانس است. شیوهی نویسندگی و نگاه وی به فلسفه را بهسختی میتوان از هم تفکیک کرد: او فلسفهی خود را «در جریان عمل» و «به دور از خیالپردازی» میدانست، و در جستارهایش نیز بیش از آنکه بهدنبال ارائهی احکام عمومی، سخنان انتزاعی و نظریهپردازی در سطح کلان باشد، تعمداً به بازتابِ تجارب شخصیِ خویش، اما با استفاده از نقلقولها و گزینگویههای قدیمی، میپرداخت.
هنگامی که فرهنگی یکسره بر بنیادِ اعتقاد استوار شده باشد، بهگونهای که بتوان اعتقاد را خاستگاه و پایانهی آشکارا و پنهان هریک از شکلهای جامعگیپذیری بازشناخت، چنین فرهنگی را دوستدار «فرهنگ دینی» میخواند و فرهنگ ایرانی را در سراسر تاریخش در زیر این عنوان گرد میآورد.
کرونا اپیدمی تنهایی را نمایان کرده است. آیا جهانِ ما در پساکرونا نیازمند بازاندیشی تجربهی تنهایی است؟ آیا وزارتخانههای تنهایی در پساکرونا میتوانند معضل تنهایی انسان مدرن را حل کنند؟ در دورانی که انسانها یکی از عمیقتری و بحرانیترین تجربههای تنهایی را پشت سر میگذارند با مهدی خلجی، نویسنده و پژوهشگر فلسفه، دربارهی تجربهی تنهایی انسان مدرن گفتگو کردهایم.
صلح، با آنکه یکی از کهنترین آرمانهای بشری است، هرگز تا پیش از کانت به مفهومی کلیدی در فلسفه بدل نشده بود؛ سهل است، این موضوع هنوز هم در فلسفه بحثی حاشیهای به شمار میرود. در عوض، ستایش از جنگ در آثار برخی فیلسوفان مانند هگل به چشم میخورد. کانت اولین فیلسوفی در تاریخ است که واژهی «صلح» را در عنوان یکی از آثارش به کار میبَرَد، یعنی در به سوی صلح جاودان: طرحی فلسفی (۱۷۹۵)
بهرغم غنای پرسشها و قرنها زمان که برای رسیدگی به آنها صرف شده، فیلسوفان هنوز به ارائهی هیچ پاسخی موفق نشدهاند. آنها کوششی سخت و طولانی کردهاند اما هیچ یک از پاسخهایی که به این پرسشها ارائه دادهاند، مقبولیت نیافته است. این پاسخهای پیشنهادی را بلافاصله فیلسوفانی دیگر وارسی کرده و نواقص آنها را کشف و اشتباهات یا فرضیات تردیدانگیز آنها را آشکار کردهاند.
در فاصلهی سالهای ۸۰۰ و ۱۶۰۰ میلادی هیچ متن فلسفی دیگری نمیتوانست از نظر جذابیت با تسلای فلسفه رقابت کند ــ این امر نه تنها دربارهی نخبگان فکری بلکه در مورد مخاطبان عام هم صادق بود.