.
نویسنده در توصیف «رویدادهای ۶۸» نوشته: «آنچه مایهی حیرت اسکروتن شده بود، بیزاری و نفرت دانشجویان از طبقهی بورژوایی بود که به نوبهی خود آزادی و رفاه فرانسه را بر فراز ویرانههای جنگ جهانی دوم و اشغال نازیها احیا کرده بود.» این کمابیش حرف دل بسیاری از کسانی است که انقلاب ۱۳۵۷علیه محمدرضاشاه پهلوی را حرکتی احساسی، و نه برخواسته از آیندهنگری و دوراندیشی میدانند.
.
برای یک فرد انقلابی، جهان بیارزش است و لایق نابودی. کسی که اینطور فکر میکند، باید از زندگی بیزار باشد. شاعری بلشویک در سرودی در ستایش خرابکاری چنین مینویسد: «هیچ شادیای عظیمتر، و هیچ موسیقیای بهتر از صدای کوبندهی استخوانها و پیکرهای خردشده نیست.»