از منظر تاریخی، به نظر میرسد که فلسفه، در مقایسه با علم، به پیشرفتهای زیادی دست نیافته است. اما چنین تصوری واقعاً نگرانکننده نیست. فلسفه آیندهی گستردهای پیش رو دارد. فلسفه حتماً میتواند در آینده، و به یاری علم، برای پرسشهای قدیمی خود پاسخهای تازهای پیدا کند.
از منظر تاریخی، به نظر میرسد که فلسفه، در مقایسه با علم، به پیشرفتهای زیادی دست نیافته است. اما چنین تصوری واقعاً نگرانکننده نیست. فلسفه آیندهی گستردهای پیش رو دارد. فلسفه حتماً میتواند در آینده، و به یاری علم، برای پرسشهای قدیمی خود پاسخهای تازهای پیدا کند.
اندیشههای ایوان ایلین، فیلسوف سیاسی و متفکر دینی روسی، در روزگار خودش چندان اثرگذار نبودند. اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از هم پاشیدن ایدئولوژی کمونیسم، آموزههای ایلین در باب اقتدارگرایی، میهنپرستی، و جایگاه ویژه ملت روسیه مورد توجه گستردهی حاکمان این کشور، و به ویژه شخص ولادیمیر پوتین، قرار گرفته است. ایلین چه افکاری در سر داشت، و چرا تا به این حد به آموزههای او استناد میشود؟
اندیشههای ایوان ایلین، فیلسوف سیاسی و متفکر دینی روسی، در روزگار خودش چندان اثرگذار نبودند. اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از هم پاشیدن ایدئولوژی کمونیسم، آموزههای ایلین در باب اقتدارگرایی، میهنپرستی، و جایگاه ویژه ملت روسیه مورد توجه گستردهی حاکمان این کشور، و به ویژه شخص ولادیمیر پوتین، قرار گرفته است. ایلین چه افکاری در سر داشت، و چرا تا به این حد به آموزههای او استناد میشود؟
دیرزمانی است که مشخصهی سیاستِ آمریکایی سلطهی «لیبرالیسم»، به معنای گستردهی آن، بوده است: فلسفهی تکثرگرایی، آزادی، و حقوق فردی. اما مجموعهی فزایندهای از بحرانها و اقدامات اشتباه دو حزب عمدهی کشور و نهادهای مستقر لیبرال (جنگ فاجعهآمیز عراق، بحران مالی جهانی، و مجموعهی نارضایتیهای اقتصادی و فرهنگی که منجر به انتخاب ترامپ شد) موجب شده است بر پوستهی اجماع بر سر لیبرالیسم ترکهایی پدیدار شود.
چرا مردم بارها از به قدرت رسیدن رهبران اقتدارگرا و مستبد استقبال کردهاند؟ هزاران سال است که فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی کوشیدهاند علت تن دادن مردم به رهبران مستبد و در نتیجه مشارکت خودخواسته در سرکوب خودشان را تبیین کنند. امروزه این مسئله، با توجه به افزایش خطرناک رژیمهای اقتدارگرا در سرتاسر جهان، همچنان پرسشی مهم محسوب میشود.