در کابل تغییرات چشمگیری، از جمله کاهش ترافیک و راهبندان، رخ داده است. همهچیز فرق کرده، و حتی تعداد دستفروشها و گدایان نیز مانند سابق نیست.
روز اول نوروز بود. من و شوهرم با پسرمان وارد یکی از پارکها شدیم. تنها پارکی بود که به خانمها اجازهی ورود میداد. دو سه دقیقه قدم زدیم و از در و دیوارِ پارک قصهها میگفتیم که یک قسمتِ توجهمان را جلب کرد. شوهرم خواست آنجا عکسی بگیریم. تازه من و پسرم در زوم دوربین رفته بودیم که مردی صدا زد: «اووو بیغیرت!!!!»
اسن سیشتاد، نویسندهی بلژیکی، در مقدمهی کتاب کتابفروش کابل بهنقل از یکی از کتابفروشان کابل مینویسد: «بار اول کمونیستها کتابهایم را سوزاندند، سپس مجاهدین آنها را چور و چپاول کردند و بار دیگر طالبان همهی آنها را آتش زدند.»
این یک سقوط سنگین بود، دنیا سقوط کرده بود، بزرگترین و قدرتمندترین ائتلاف سیاسی نظامی تاریخ بشر سقوط کرده بود، آمریکا سقوط کرده بود و چه مفتضحانه و چه تحقیرآمیز سقوط کرده بود. این فقط سقوط یک حکومت آلوده به فساد نبود، این سقوط امپراطوری قرن بود، و پایان باور میلیونها نفر به ارزشهای جهانی و نظم مسلط جهان بود که حمایت از ارزشهای جهانشمول را یدک میکشید.
در کابل، نوروز به عنوان جشن بهار، نمادی از فرهنگ پارینهی بومی توسط پیر و برنا با مراسم و آداب نوروزی برگزار میشد و میشود. شهر قدیم کابل، قلب تپندهی کابلستان، پیشنهی ۳۵۰۰ ساله دارد و در دامنههای کوه شیردروازه، آسمایی و کاسهبرج در دو طرف دریای کابل از باختر به سوی خاور افتاده است.
فهیمه خضر حیدری در این شمارهی ویژه از پادکستِ #غذایای_ایرانی میزبان بسیاری از چهرههای آشنا و دوستداشتنی است تا از بهار و نو شدن و امید و البته سبزیپلو با ماهی بگویند. حال و هوای آشپزخانهی ایرانی در شب عیدِ فرخندهی #نوروز چهگونه است؟ از ایران تا افغانستان و تاجیکستان، مردم برای جشن بزرگِ نوروز چه میکنند؟ چه میپزند؟ چهطوری میپزند و روی سفرهی عید چهها میگذارند؟