نیکول پِلِگرین به شکلی عالمانه به کندوکاو در جنبههای تاریخی، فرهنگی، روانشناختی، جامعهشناختی، و انسانشناختی اَشکال و کاربردهای حجاب و نحوهی بازنمایی آن در غرب، و به طور خاص در فرانسه از قرون وسطی تا دههی ۱۹۶۰، میپردازد. پوشاندن سر با یک یا چند تکه پارچه برای مدتهای طولانی جزئی از جامهی افراد محسوب میشد و از طریق حضور زیباشناختی و نمادین خود نقشی برجسته در قلمروی عمومی و خصوصی داشت.
برای انسانهای مدرن، «قرون وسطا» از بسیاری جهات تداعیکنندهی جهالت، خشونت، و بدرفتاری است. نمود این صفات را احتمالاً بیش از همه در نظام آموزشی آن دوران میتوان مشاهده کرد. با این حال، همچنان که مناسبات میان آموزگاران و دانشآموزان در آن دوره نشان میدهد، قرون وسطا با پیچیدگیها و ظرافتهای خاص خود همراه بوده است.
در قرون وسطا، فیلسوفان مسلمان به شدت متکی به تبادل افکار با همکاران یهودی و مسیحی خود بودند. همکاری متفکران متعلق به ادیان مختلف در زمینهی فلسفه رخدادی کمنظیر بود که ارزش و اهمیت اندیشهورزی بدون تسلیم شدن به تعصبات دینی را به نمایش میگذاشت.