فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی، با کنایه میگوید: «بشر برای خوشبختی تلاش نمیکند، فقط انگلیسیها چنین میکنند». او فایدهگرایانی مثل جرمی بنتام و جان استوارت میل را که هدفِ اخلاقیات را دستیابی به بیشترین خوشبختی برای همگان میدانند، نکوهش میکند.
زیر عنوان این مقاله نوشته شده «ام. اِی. سیگرت»، و نه «مری اَن سیگرت». چرا؟ چون واقعاً دلم میخواهد مردان هم این مقاله را بخوانند. نویسندگان زن در طول قرنها، از خواهران برونته تا جورج الیوت و جی. کی. رولینگ، مجبور شدهاند که جنسیت خود را پنهان سازند تا پسران و مردان را متقاعد کنند که کتابهایشان را بخوانند.
در حالی که زمانی ممکن بود خودمان را با همسایگان یا دوستانمان مقایسه کنیم، اکنون به لطف شبکههای اجتماعی میتوانیم زندگی خانوادگیمان را با موفقترین و قدرتمندترین افراد جهان مقایسه میکنیم. وجود تصاویر مادران «بینقص» در شبکههای اجتماعی، مشکلات روانی زیادی را برای زنان ایجاد میکند.
مقاومت در برابر سازوکارهای ظلم و ستم که به سرکوب فرهنگی میانجامد، مستلزم بازنگری و تفکر صحیح در مورد فرضیاتی است که «دانشآموز خوب» یا «حرفهای» یا «جنایتکار» را تعریف میکند.
غرور و نخوت اصلیِ خداناباوران ناشی از این است که جهانبینی خود را مبتنی بر منطق و شواهد علمی میپندارند، و گمان میکنند که هیچ ارتباطی با ایمان ندارد، ایمانی که آن را حاکی از ضعف میدانند. اما واقعیت این است که ایمان در کانون خداناباوری، منطق و حتی علم جای دارد.
در سال 2009، یک راهب جوان بودایی که خواهان بازگشت دالایی لاما بود، خود را با بنزین به آتش کشید. در پی آن موجی از خودسوزی به نشانهی اعتراض به حکومت در ناگابا به راه افتاد. این رویدادها توجه دمیک را به خود جلب کرد. او در یادداشتهای خود این پرسش را مطرح میکند: چرا بسیاری از ساکنان این شهر حاضر بودند که بدنشان را به شیوهای بسیار هولناک نابود کنند؟