اعتصاب غذا، خودسوزی و نظایرِ آنها شیوههایی خشونتپرهیزند زیرا کسی که این اقدامات را انجام میدهد به دیگران آسیبِ جسمانی نمیرساند یا آنها را به این کار تهدید نمیکند. آنانی که چنین اقداماتی را انجام میدهند، میخواهند پیام روشنی بفرستند: علتِ درد و رنجِ من را از میان بردار تا بتوانیم حل اختلافِ خود را آغاز کنیم.
در یکی از روزهای سرد اسفند ۱۳۷۲، هما دارابی، از بهترین روانپزشکان و استادان دانشگاه در ایران، گالن بنزین را برداشت و راهیِ میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد.
در سال 2009، یک راهب جوان بودایی که خواهان بازگشت دالایی لاما بود، خود را با بنزین به آتش کشید. در پی آن موجی از خودسوزی به نشانهی اعتراض به حکومت در ناگابا به راه افتاد. این رویدادها توجه دمیک را به خود جلب کرد. او در یادداشتهای خود این پرسش را مطرح میکند: چرا بسیاری از ساکنان این شهر حاضر بودند که بدنشان را به شیوهای بسیار هولناک نابود کنند؟
هفتهی گذشته هفتمین سالگرد خودسوزی اعتراضی نیکمرد طاهری، شهروند کُرد اهل صحنهی کرمانشاه، بود. مرگ او یکی از سه مورد خودسوزی پیروان آیین یاری (یارسان یا اهلحق) است که در خرداد و مرداد ۱۳۹۲ در همدان و تهران اتفاق افتاد.
آگنییژگا هولند، کارگردان نامدار لهستانی، در مجموعهی تلویزیونیِ «۱۹۸۳» لهستانی خیالی را به تصویر کشیده که کمونیسم در آن سقوط نکرده است. اما آیا این خیالپردازیِ تیرهوتار دربارهی اقتدارگراییِ خزنده به واقعیت نزدیک نیست؟