گفتگو با اولاوو دو کاروالیو میتواند نوعی تمرین خویشتنداری باشد. وقتی برای مصاحبه با او به خانهاش رفتم، پشت میزش نشسته بود، بیش از۱۰۰ پیپ و هزاران کتاب در کنار دستکم ۲۰ تفنگ روی قفسهها چیده شده بود. او با اخموتخم و چشمانی بهتزده به من سلام داد و بعد به نسخهی چاپشدهی یکی از مقالات اخیرم اشاره کرد و گفت: «این دیگه چه مزخرفیه؟» دومین دیدارمان اینطور شروع شد.
اکتبر سال قبل، تقریباً یک دو جین از اعضای پارلمان اروپا در سفری که تمام هزینههای آن پرداخته شده بود، به بخش مناقشهآمیز کشمیر که تحت حاکمیت هند است سفر کردند. از دو ماه قبل که دولت نخست وزیر نارندرا مودی تنها ایالت هند با اکثریت مسلمان را از مزایای ویژهی هفتاد سالهاش محروم کرد، این نخستین بار بود که به شهروندان خارجی اجازه داده میشد به جامو و کشمیر وارد شوند.
در حالی که ویروس کرونا اروپا را در مینوردد، پرسشهایی در خصوص وابستگی اقتصادی به چین، مخاطرات سفرهای هوایی، تغییرات اقلیمی، و شکلگیری نوع تازهای از نژادپرستی در سیاستورزی پوپولیستی مطرح شده است.
بیماریهای واگیردار، مانند بلایا، آشکارکنندهی حقایق زیربنایی جوامعیاند که دچارشان میشوند. چینیها به خاطر پنهانکاری نظامشان و فرهنگ دیوانسالارِ سلسلهمرتبهایِ خود بهای سنگینی پرداختهاند. در مقابل، یکی از دلایلی که ایتالیاییها وحشت و هراس زیادی ندارند این است که آنان به نظام بهداشت عمومی، و در معنایی گستردهتر به خود نظام، اطمینان دارند.
مرخصیِ پژوهشی در بارسلون به من اجازه میداد تا همهی دانستههایم دربارهی ناسیونالیسم را محک بزنم. میتوانستم از نزدیک ببینم که روایتهای ناسیونالیستیِ رقیب چطور هماهنگی و همزیستیِ مسالمتآمیز میان گروههای فرهنگی مختلف را از بین میبرند. میتوانستم بفهمم که چطور اصل خودگردانیِ ملی میتواند گروهی از مردم را برانگیزد تا خواهان تشکیل کشوری مستقل شوند. اما در عین حال میتوانستم بفهمم که چطور ایدهی وحدت ملی تکثر و تنوع را به خطر میاندازد.
پس از جنگ جهانیِ دوم، عقیده به ژنتیکی بودن تفاوتهای موجود میان بهاصطلاح «نژادها» به یکی از محرّمات تبدیل شد. اما حالا با خیزش راست افراطی چنین باوری دوباره شایع شده است.