اصول و مبانیِ اصلیِ نظامهای اقتصادی و سیاسیِ تمدن غربی مبتنی بر تبدیل طبیعت به کالا است. یک درختِ مرده ارزش اقتصادی دارد؛ یک درختِ زنده معمولاً نه.
واقعیت این است که تفاوتهای جنسیتی وجود دارند. مردان و زنان، پسران و دختران، واقعاً به طرزی متفاوت با هم رفتار میکنند. مسئله ــ و مشکل ــ این است که دربارهی منشأ این تفاوتها اختلاف نظر داریم. آیا این تفاوتها به نحو ژنتیکی تعیین میشوند؟ یا این تفاوتهای مشاهدهشدهی رفتاری معلول فرهنگ است؟
واسیلی گروسمنِ نویسنده، همدل با حزب کمونیست، نخستین گزارشگری بود که به توصیف اردوگاههای مرگ نازیها پرداخت اما به تدریج به مخالف حکومت تبدیل شد، کاگب تمام دستنوشتههای او را ضبط کرد و میخائیل سوسلوف «کاردینال و عالیجنابِ خاکستریِ» کرملین که ۳۰ سال نظریهپرداز حزب کمونیست شوروی بود به او گفت اهمیتی ندارد که چه چیز درست یا نادرست است، «نویسندهی اهل شورویِ ما باید آن چیزی را تولید کند که برای جامعه ضروری است».
در روسیهی کنونی با کمبود نویسندگان زن موفق و مورد تمجید روبرو نیستیم اما همیشه چنین نبوده است. در دورهی اتحاد جماهیر شوروی حزب کمونیست و ناشران، نویسندگان زن را ضد رژیم یا بیاهمیت میشمردند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، زنان نویسنده جادهای کموبیش سنگلاخ و ناهموار را برای ظهور و بلوغ خود پشت سر گذاشتند.