مسئول عادلانهتر کردن جامعه برای طبقاتِ فرودست کیست؟ رهبران سیاسیای که احتمالاً هیچ قرابتی با تجارب مردم عادی ندارند؟ بازاری که سود برایش اولویت دارد و نه امنیت و رفاه این طبقه؟ یا اینکه خودِ این طبقات فرودست بهتر میتوانند منافع گروههای فرودست را تأمین کنند؟
به رغم آن که مفاهیم و نظریات کلیدی فیلسوف فرانسوی، میشل فوکو، پیوند تنگاتنگی با وضعیت همهگیری جهانی کنونی دارد اما به نظر میرسد چپگرایان به ندرت از این ابزار برای تحلیل وضع موجود استفاده میکنند و در نهایت شگفتی این راستگرایان هستند که از او نقل قول میکنند. این دگرگونی در توجه به آرای فوکو ناشی از چیست؟
آیا نظریههای توطئه انتخابات پارلمان اروپا در ماه مه را تحتالشعاع قرار خواهند داد؟ این نظریهها به طور نگرانکنندهای شایع شدهاند و حسابشان از دست لیبرال دموکراتها دررفته است. برای مثال، اخیراً شایعهای به سرعت در شبکههای اجتماعی پیچید، و سیاستمداران راستگرای افراطی در فرانسه به آن دامن زدند، مبنی بر این که هدف پنهانی از امضای معاهدهی دوجانبه میان آنگلا مرکل و امانوئل مکرون در آخِن چیزی جز واگذاری منطقهی آلزاس-لورِن به آلمان نبوده است.
آنچه بر سر کورینا میازگا آمد، درس عبرتی بود برای زنانی که میخواهند به پوپولیسم راستگرا بپیوندند. پس از این که میازگا، عضو حزب راستگرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، در انتخابات پارلمانی 2017 به مجلس راه یافت، یکی از مردان همحزبیاش گفت که او بیشتر به درد برهنه رقصیدن در سرگرمیگاههای مردانه میخورد تا نمایندگی مجلس.