آنچه در ادامه میخوانید نمونهای درخشان از انتقاد منصفانه است زیرا چسواو میوش بهرغم انتقاد صریح از حمایت پابلو پیکاسو از استالین، بر ماندگاریِ آثارِ خلاقانهی پیکاسو تأکید میکند. میوش هم نبوغ هنریِ پیکاسو را میستاید و هم بیاعتناییِ او به فجایع رخداده در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را در خورِ نکوهش میداند.
فدریکو گارسیا لورکای در حال مرگ، به یکباره همچون یک عروسک خیمهشببازیِ بیتاروپود، به گودالی در یکی از بلوارهای اصلی مادرید فرو میافتد؛ یک ویولونیست پناهنده به دوربین رابرت کاپا خیره میشود؛ و چشمان زن جوانی که پابلو پیکاسو ۷۱ سال قبل آنها را ترسیم میکند، برای اولینبار در معرض نگاه خیرهی عموم گذاشته شدهاند.
پابلو پیکاسو یکی از برترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم، از سیاسیترین هنرمندان نسل خود بود و بخش مهمی از زندگی و هنر خود را وقف اعتراض به جنگ و تلاش برای عدالت و صلح جهانی کرد. نقاشی او با عنوان گرنیکا مهمترین نماد هنری ضد جنگ و طرح کبوتر صلح او مهمترین نماد هنری صلح شناخته میشوند.