.
اصولاً هر نظمِ گفتاری که بر پایهی زبانِ تقابلی و دیگریستیز استوار شده باشد، «تفاوت»ها و رنگارنگیِ تجربههای انسانها را بیهوده و مزاحم میبیند و انبوه سَبکها و سنتهای متکثرِ فرهنگی، زبانی، هنری و معرفتی را طرد و انکار میکند و در سرشتِ خود خشونتزاست.
.
در آغاز دههی ۴۰ خورشیدی، ما ایرانیان با خیزِ بلندِ ایدئولوژیِ بومیگرایی و «موج بازگشت» به اصالت گذشته ـ که عمدتاً از تقابل با مدرنیزاسیونِ دولتی (تقابل با «دیگری»)، هویت میگرفت ـ روبهرو میشویم.
.
جمالزاده که پدرِ داستانِ کوتاه و مدرنِ ایران خوانده میشود با روحیهای وطنپرستانه و عشقی عمیق به فرهنگِ ایرانزمین، بسیار کوشید طرزهای بیانی، و آرایههای لفظیِ زبانِ قصه را به زبانِ محاوره و عامهفهم (زبان عامیانه) نزدیک کند و از زبان و نثرِ مطول و پرطمطراقِ دورهی قاجار فاصله بگیرد.