خانههای خشمگین
نثار محمدی
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
شاید بتوان نخستین شمایل مقاومت زنان پس از انقلاب را تصویر زنی دانست که روبهروی مرد معممی ایستاده و انگشتش را به سوی او گرفته است. این زن، شیده رحمانی (با نام هنری ملیحه نیکجومند)، بازیگر سینمای ایران است که تصویرش در تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در روز هشت مارس (۱۷ اسفند ۱۳۵۷) توسط هنگامه گلستان ثبت میشود.
وقتی حامیان اصلیِ حکومت از پشتیبانی از ساختارِ قدرت دست بردارند، پژوهشگران از «روگردانی» سخن میگویند. هیچ ساختار قدرتی بدون کوششهای روزانه و حمایت منفعلِ گروههای مختلف، از بالا تا پایینِ جامعه ــ نیروهای پلیس و سربازان، بانکداران و صاحبان کسبوکار، معلمان و وکلا، رانندگان کامیون، زبالهجمعکنها، دیپلماتها و بسیاری دیگر ــ دوام نمیآورد. و همهی این گروهها را میتوان متقاعد کرد که کار کردن ــ مستقیم یا غیرمستقیم ــ برای حکومت دیگر به نفعشان نیست.
درک کلاسیک از انقلاب مردمی برای تحلیل جنبشهای نوین جواب نمیدهد. باوجود تحول ماهوی انقلابها در طی قرن بیستم، و حالا قرن بیست و یکم، نظریههای انقلاب همچنان متصلب باقی ماندهاند و در نتیجه در مفهومپردازی و تبیین خیزشهای انقلابی اخیر به نسبت ناکام بودهاند.
یکی از بزرگترین شاعران تمام ادوار روسیه و همسرش با روشی مشابه با گدایان دورهگرد امرارمعاش میکردند. تنها یک رژیم خودکامه با یک ایدئولوژی فرهنگستیز میتوانست چنین شاهکاری به خرج دهد و داغ ننگی ابدی بر پیشانی تاریخ ادب و فرهنگ سرزمین خود باقی گذارد.
بر اساس این قاعده، هیچ انقلابی که ۳/۵ درصد از جمعیت کشور را به مشارکت فعال در مهمترین رویداد آن ــ خواه مبارزه، تظاهرات سراسری یا شکل دیگری از عدمهمکاریِ گسترده ــ ترغیب کرده باشد شکست نخورده است.
در گفتوگوی پیش رو یک زن پژوهشگر فمینیست میکوشد تا دریچهای به گذشته و آیندهی این اعتراضات باز کند. این گفتوگو بعدازظهر یکی از روزهای آخر شهریور انجام شده، جایی میان خستگی و زخمهای تظاهرات شب قبل و بیم و امید تظاهرات شب بعد.
سه دهه پس از پایان جنگ، جامعهی ایران هنوز در تلاطم تبعات ناشی از این جنگِ هشتساله است. آنچه در این میان کمتر بهرسمیت شناخته شده، آوارِ آسیبهای روانی بر جامعهای است که جنگ را از سر گذرانده است. با ارکیده بهروزان، پزشک و مردمشناسِ پزشکی که بهطور تخصصی دربارهی آسیبهای روانی و سلامت روان کار میکند، دربارهی زخمهای برجامانده از این جنگ هشتساله بر پیکر جامعهی ایران، گفتوگو کردهایم.
«روزهاست که خیابانهای ایران میسوزد. روزهاست که در سراسر دنیا، ما زنان از درون میسوزیم. خشم و عصیانمان بیشتر میشود. خشونت دولتی یک زنِ دیگر را به دلیل نپذیرفتن مرزهای تحمیلشده کشت.»
بیات میخواهد نشان دهد که کنش غالب زنان ایرانی در دوران پس از انقلاب اسلامی متکی بر «قدرت حضور» آنان بوده است؛ بهوسیلهی انجام کارهای روزمرهای مانند کارکردن، درسخواندن، پوشیدن و... تا از این طریق، ساحتهایی متفاوت برای آزادی خود بگشایند. از نظر بیات، قدرت مؤثر این کنشها دقیقاً در همین معمولیبودنشان است.
پاسخ این پرسش قطعاً منفی است. همانطور که دو دانشمند علوم سیاسی به نامهای ماریا استفان و آدام گالاگِر نشان دادهاند، بهسختی میتوان در انقلابهای سال ۲۰۱۹ در سودان، الجزایر و لبنان ردپایی از یک رهبرِ فرهمند یافت.
اکثر سرمایهداران و بسیاری از نظریهپردازان چپ میگویند که سرمایهداران افرادی آزمند نیستند بلکه این بازار و نیروهای آن است که آنها را مجبور میکند آزمندانه رفتار کنند. اما این حرف نادرست است و در حقیقت آزمندیِ سرمایهداران یک انتخاب است.
باید موضع بگیریم. خنثیبودن به سرکوبگر کمک میکند نه قربانی... هرجا مردان و زنانی بهخاطر نژاد، مذهب یا دیدگاههای سیاسیشان مورد اذیتوآزار قرار میگیرند، همانجا ــ در همان لحظه ــ باید کانون جهان شود... مادامی که حتی یک معترض در زندان است، آزادیِ ما حقیقی نیست.
حدود دو سوم از جمعیت جهان یعنی حدود ۴/۹ میلیارد نفر اکنون به اینترنت دسترسی دارند (عددی که در دوران بیماری جهانگیر کرونا بهطرز قابل توجهی افزایش داشته و حدود ۸۰۰میلیون کاربر جدید را به اینترنت افزوده است). در حدود ۴/۴ تا ۴/۶ میلیارد نفر از این افراد، از شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، یوتیوب، اینستاگرام، تیکتاک و توئیتر استفاده میکنند.
از دههی ۱۹۷۰ میلادی به این سو با گسترش سیاستها و رویکردهای مقرراتزدایانهی دولتها در حوزهی مسکن اجتماعی، ترویج و تکوین نگاه سوداگرانه به حوزهی مستغلات شهری، و مالیسازی این بازار، بحران مسکن معاصر شدت یافت.
وقتی به تاریخ آموزشوپرورش ایران مراجعه میکنیم، نام چند تن در زمینهی آموزش کودکان میدرخشد. جبار باغچهبان یکی از آنها و برسابه هوسپیان یکی دیگر از آنهاست. در اینجا گزارش مجلهی پیمان را دربارهی برسابه، به قلم رافی آراکلیانس، میخوانید.
شاهزادهخانم مالیخولیایی. نیلگون مارمارا، ملکهی غمگین، را چنین مینامند. بسیاری او را اینگونه، تنیده با اختلال روانش به خاطر میآورند اما نیلگون بیش از هرچیز شاعر بود و شاعر ماند. او از نسل درخشان شاعران دههی ۱۹۸۰ بود. زنی شاعر که زبانِ شعر ترکی را از زبان فراتر برد و آن را تثبیت کرد.
زیر عنوان این مقاله نوشته شده «ام. اِی. سیگرت»، و نه «مری اَن سیگرت». چرا؟ چون واقعاً دلم میخواهد مردان هم این مقاله را بخوانند. نویسندگان زن در طول قرنها، از خواهران برونته تا جورج الیوت و جی. کی. رولینگ، مجبور شدهاند که جنسیت خود را پنهان سازند تا پسران و مردان را متقاعد کنند که کتابهایشان را بخوانند.
آنچه خواهید خواند، ماحصل چندین ساعت گفتگو با سه نفر ــ مرتضی، پژمان و مریم ــ است. این سه نفر دوستان و معاشرین بهائی دارند و به دلیل زمینههای فعالیتشان، تحقیقات گستردهای در مورد پروندهها و وضعیت فعلی و شرایط زندگی بهائیان دارند. با آنها دربارهی وضعیت معلق عدهای که به صاحبان «پروندهی باز» معروفند گفتگو کردیم.