تجربهی یوگسلاوی بحرانی در دههی ۱۹۹۰ نشان میدهد که مرز میان زندگی عادی و پاکسازی قومی بسیار باریک است. اما چگونه میتوان در مقابل ناسیونالیسم افراطی، بهویژه در یک جامعهی بحرانی ایستادگی کرد؟ فضای سیاسی یک جامعهی استبدادزده را چگونه میتوان باز کرد و در عین حال مجال کمتری برای نیروهای تندرو مهیا شود؟
از میان تمام پنجرههایی که میشد از آنها به زندگی و شخصیت عبدالبهاء نگاه کرد، انتخاب ما برای این کتاب، تمرکز بر اندیشهها و دیدگاههای اجتماعی عبدالبهاء و کوششهای عملی او برای تحول جهان اطرافش بوده است؛ اندیشهها و اقداماتی که هرچند در بسترهای گوناگون زمانی، جغرافیایی و فرهنگی جلوههایی متنوع داشتند اما اساسشان همواره باوری قاطع و خللناپذیر به یگانگی نوع انسان بود.
خراسان از نخستین روزهای ظهور آیین بهائی از پایگاههای مهم آن در ایران بوده و شاید بتوان گفت که بزرگترین جمعیت بهائیان را در شهرها و قصبهها و دهات خود داشته است. کتاب «تاریخ دیانت بهائی در خراسان» با عکسها و فهرستهای متعدد، داستان زنان و مردانی است که از اواسط قرن نوزدهم با گسستن از بندهای سنّت و شریعت به هویتی نو روی آوردند و همواره با شدیدترین مخالفتها از سوی روحانیون روبهرو بودند.