قرارمان این بود که رأس ساعت یازده شب جلوی خانهی نسرین باشیم. قرار بود که پسرم هم برای دیدار از نمایشگاه گروهی از نقاشان معاصر به دوبی سفر کند. همزمانیِ این دو واقعه ما چهار نفر را همسفر کرده بود. نسرین و نیما، من و بامداد... .
وقتی من رئیس بانک ملی بودم همیشه به خودم میگفتم من اژدهایی هستم که ملت ایران او را برای حفظ اموال بانک روی این گنج گذاشته است که هیچکس به آن تجاوز نکند. الان هم در سازمان برنامه هستم، با خودم همین فکر را میکنم و عقیده دارم که من حافظ منافع مردم ایرانم.
در اواخر دههی ۱۳۳۰ و اوایل دههی ۱۳۴۰، گروههایی در ایران شکل گرفتند که کارشان بازخوانی یا بهاصطلاح «کاور کردن» موسیقیهای پاپ، و بهویژه موسیقی راک اند رول انگلیسی، بود.
در جامعه این عقیده رایج بود که «دختر که مشق بلد شد، کاغذپراکنی میکند»، و برای اینکه مبادا دختران نامههای عاشقانه به مردان بنویسند، از فراگیریِ نوشتن منع میشدند.
بعد از آوریل ۱۹۹۸ که دو آمریکاییِ جوان (و حالا بسیار ثروتمند) به نامهای پیج و برین در کنفرانسی در بریزبِین مقالهای با عنوان «کالبدشناسی یک موتور جستوجوی اینترنتیِ اَبَرمتنیِ کلان» را ارائه کردند، «گوگل» را داشتهایم که در ۲۵ سال گذشته توانسته در کسری از ثانیه به همهی پرسشهای ما دربارهی تقریباً هر موضوعی پاسخ دهد.
دامنهی سیاستهای جمهوری اسلامی تنها به ایران ختم نشده و افغانستان هم از این سیاستها متأثر بوده است.