اگر به مبارزات فمینیستی اعتقاد داریم، نمیتوانیم به یهودیستیزی بیاعتنا باشیم. اما آیا محکوم کردن یهودیستیزی میتواند بهانهای برای توجیه خشونت علیه زنان باشد؟
در دههی ۱۶۵۰ میلادی، بِلز پاسکال، فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی، یکی از نامتعارفترین گزینگویههای کل تاریخ را بر زبان آورد: «تنها علت بدبختی آدمی این است که نمیتواند بیسروصدا در اتاقش بماند.»
در سال ۲۰۱۸ مجلهی «ساینس» این پرسش را با دهها دانشمند جوان مطرح کرد که به نظرشان نسل آینده در چه جور مدارسی باید تحصیل کند. بسیاری از آنها پاسخ دادند که ما باید زمانِ کمتری را به از بر کردن اطلاعات اختصاص دهیم و برای فعالیتهای خلاقانه فضای بیشتری در نظر بگیریم.
اغراق نیست اگر بگوییم چیزی که میتوان آن را «مسئلهی دولت» نامید، مهمترین پرسش سیاست در ایران معاصر است. با این نهاد چه باید کرد؟ پیش از انقلاب راه حل سادهای برای حل «مسئلهی دولت» وجود داشت: باید دولت را تسخیر کنیم و به وسیلهی آن جامعهای جدید بنا نهیم. انقلاب و پیامدهای آن به جامعهی ایران نشان داد «مسئلهی دولت» بغرنجتر از چیزی است که پیشتر تصور میشد. انقلاب درک ما را از سیاست تلختر و در عین حال پیچیدهتر کرد.
در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی میتوانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعهی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل میکند؟ این بیماری عالمگیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.
این اراده است که جهان را میسازد، و اگر ما به معنایی محدود توان دخل و تصرف تعیینکننده در جهان (به معنای محدودِ لفظ جهان) را داشته باشیم همه از آن روست که از منظر نیچه اراده نخست ما را ساخته است، و قوام هستی ما از اراده است، که میتوانیم اراده کنیم و با انتخاب هدفِ معین جهان را بسازیم.