یارسانها
taranemusic
آیینی کهن از قلب کوههای عظیم و صعبالعبور زاگرس که منادیانش به زبان کُردی پیام پروردگارشان را بر پهنهی گیتی پراکندهاند و اصول دین و عباداتشان وامگرفته از فرهنگ کُردی است. نامشان «یارسان» است و در انتظار گذار از هزار و یک «دون» شیدایی، سالهاست که سکوت اختیار کردهاند و در خلوت «جمخانه»ها با نوای تنبور در ستایش یار و معبودشان مقام میخوانند.
دین مردم یارسان «یاری» است، دینی که به باور آنها ازلی بوده و در مرتبهی عالم ذات یا «کسندان» جای دارد. اهل یاری بر اساس تاریخ اعتقادی خود بر این باورند که خداوند پیش از خلقت هستی از جوهر ذات خود شش فرشته آفرید و اسرار حقیقت و اصول آیین یاری را بر لوح سفید وجود آنها نگاشت و بعد از آفرینش جهان این ملائک به پهنهی جهان فرود آمدند و با تحمل رنج و ریاضتهای سلوک در مکان و زمانهای متفاوت یارانشان را از میان انسانها یافتند و با آنها بیعت کردند و بعد ذات و اسرار حقیقت را به آنها تحویل دادند. اما تاریخ مکتوب یارسانها به قرن هفتم هجری برمیگردد، زمانی که «سلطان سهاک» و یارانش آموزهها و مقامهای شفاهی و سینهبهسینهی آیین یاری را مکتوب کرده و شالودهی دین یاری را به شکل امروزی بنا نهادند.
«یار» یکی از هزار نام خداست و «سان» به معنای گروه است و یارسانها خود را سپاه پروردگار میدانند. به باور پژوهشگران دینی و با تأیید بزرگان اهل یاری، وجود ریشههای ادیان کهن ایرانی همچون مانویت و زرتشتی در بعضی از اعتقادات آیین یاری مسجل شده است اما تفکرات مذهبی یارسانها به طور مشخص از تمامی ادیان دیگر متفاوت و مستقل است. مبنای دینشان بر اعتقاد به انسان-خدایی استوار است و به باور آنها تمامی پیر و پیامآوران این دین در طول تاریخ یاری، مظهر خداوند بر روی زمین بودهاند، یعنی درست برخلاف ادیان ابراهیمی که معتقدند خداوند به واسطهی ملائک از طریق پیامبران با انسان در ارتباط بوده است و ارتباط مستقیم خدا با انسان یا تجلی ذات او در بشر را نوعی تنزل ذاتی میدانستهاند. اما یارسانها باور دارند که ارادهی خداوند فراتر از تصورات عقلی و اندیشهی انسان است و برای تجلی ذات خدا در انسان هیچ محدودیتی وجود ندارد. اهل یاری باور دارند که آیینشان پرده و نقاب را از روی یار بر کشیده است.
فلسفه و جهانبینی
یکی از اساسیترین باورهای آیین یاری مربوط به «دونادون» یا چرخش روح در کالبدهای متفاوت و به واسطهی آن تجربهی زندگیهای فراوان برای یک روح در مسیر تکامل است. به این ترتیب، یارسانها معتقدند که هر ذات و روحی باید بارها و بارها در عالم خاکی تجسد پیدا کند و مراتب تکامل را در هزار و یک دون یا چرخش روح طی کند تا در نهایت به سر منزل عافیت که از منظر آنها همان یار و خداست برسد. در این میان ذکر این نکته مهم است که مفهوم «دونادون» یا «جامه به جامه» با وجود شباهت کلی به مفهوم «تناسخ» در ادیان شرق دور با آن تفاوتهایی دارد که محل بحث و اختلاف نظر در بین گروههای یارسان است اما در نتیجهی این اصل، یارسانها به بهشت و جهنم، مرگ و جهان پس از آن اعتقاد ندارند و بر همین اساس الگوی رفتاری مقبول در این آیین بر اساس رابطهای دوستانه و محترمانه با تمام افراد بشر استوار است و اهل یاری باید اخلاق و کردار نیک را در تمامی احوال، مقدم بر هر کاری بدانند.
«راستی، پاکی، نیستی و ردا» چهار رکن اصلی این آیین است که بر صداقت، تواضع و جوانمردی تأکید دارد و بدون رعایت هر یک از این اصول انجام سایر فرایض دینی برای اهل یاری بیمعنا است.
از دیگر اصول آیین یاری برگزاری عبادتهای دستهجمعی موسوم به «جم» است که با نذر و قربانی کردن صورت میگیرد و طی آن مقام و سرودهای مذهبی با همراهی ساز تنبور اجرا میشود .علاوه بر این، سه روز «روزهی مرنو»، داشتن سیبیل برای مردان که مشخصکنندهی سیمای مرد اهل یاری است و «سرسپردگی» از دیگر اصول این آیین است. بر همین اساس هر فرد یارسان موظف است که در طول زندگیاش «پیر و دلیل» خود را انتخاب کند و در این انتخاب کاملاً آزاد است. پیر در واقع مظهر ذات حق است و در آیین یاری پیر نیابت خدا را بر عهده دارد. بر اساس تاریخ مکتوب اهل یاری «سید خاموش» آخرین پیریست که بر زمین آمده و بعد از او هنوز پیری ظهور نکرده است. پس در این مدت وظیفهی هدایت اهل یاری بر عهدهی سادات است که وکالت پیر را بر عهده دارند (بار معنایی کلمهی سید در آیین یاری کاملاً متفاوت از این کلمه در دین اسلام است).
یازده خاندان اهل یاری
هر فرد یارسان موظف است که در طول زندگیاش «پیر و دلیل» خود را انتخاب کند و در این انتخاب کاملاً آزاد است. پیر در واقع مظهر ذات حق است و در آیین یاری پیر نیابت خدا را بر عهده دارد.
از جمله اقدامات سلطان سهاک که به منظور انسجام و نیز رسیدگی به امور اهل یاری اجرا شد، میتوان به بنا نهادن خاندانهای هفتگانه اشاره کرد که در نهایت هدایت و ادارهی آنها را نیز به دست بزرگان آن خاندانها سپرد. با مرور زمان و ظهور پیران جدید به تدریج چهار خاندان دیگر به مجموع این هفت خاندان اضافه شد و امروزه این یازده خاندان عبارتاند از خاندانهای شاه ابراهیمی، یادگاری، خاموشی، قلندری، میرموسوی، باویسی، مصطفائى، ذوالنوری، آتش بیگی، شاحیاسی، باباحیدری و صاحب زمانی.
بر اساس اصل سرسپردگی، هر فرد یارسان از طریق ملحق شدن به یکی از این خاندانها و سرسپردن به پیر آن در گروه دین یاری قرار میگیرد. به باور یارسانها هیچ خاندانی بر خاندان دیگر برتری ندارد و در بین آنها تفاوت اساسی در اصول اولیهی مذهبشان به چشم نمیخورد و تنها در بعضی از فرعیات، رهبر و بزرگان این خاندانها با یکدیگر اختلاف نظرهایی دارند.
جایگاه شعر و موسیقی
اهل یاری رکن اساسی آیینشان را مبتنی بر شعر و موسیقی میدانند و به باور آنها اگر شعر و موسیقی از این آیین حذف شود، هیچ سندی دال بر حقانیت آن باقی نمیماند زیرا تمامی بزرگان و منادیان این آیین، مفاهیم و متون دینی را در قالب اشعار موزون بیان کردهاند و این اشعار توسط آنها در دفاتری که برای یارسانها در حکم کتاب مقدس است، مکتوب شده است. از میان این دفاتر میتوان به دفتر «پردیور» یا دیوان «گورانه گورا» منتسب به سلطان سهاک اشاره کرد که اصلیترین متون دینی یارسانها به شمار میرود. علاوه بر این، دفتر «عابدین جاف»، دفتر «ایلبگی جاف» و دفتر «خان الماس» و چند دیوان و دفتر دیگر که همگی از مراجع و منابع مورد اتکای یارسانها در عبادتهای موسوم به «جم» است.
تمامی این دفاتر در قالب شعر و به زبان کردی سروده شدهاند و این اشعار با گویشهای محلی بسته به موقعیت زمانی و جغرافیایی ظهور پیرها تفاوتهایی با هم دارند اما چون اکثر تجلیات بزرگان یارسان در منطقهی اورامانات و دالاهو صورت گرفته است، گویشهای معمول در دفاتر اغلب گویش ماچو زبان هورامی، گویش جافی، گویش سورانی، گویش کرمانجی و گورانی است. بعضی از بندهای کلامی دفاتر به زبانهای فارسی و ترکی هم سروده شدهاند.
مقام و مضامین آن
مقام در اصطلاح دین یاری به نیایش و اشعار موزون مکتوب شده در کتابها و دیوانهای شعر («دفتر») گفته میشود و مضمون آنها در اکثر موارد ذکر و مناجات با یار و معبود است. تعداد مقامها برای اهل یاری به طور دقیق مشخص نیست اما به عقیدهی آنها ۷۲ مقام که به «هفتاد و دو مقام پردیوری» مشهورند در طول تاریخ از گزند تحریف و تغییر مصون مانده که دراویش اهل حق این مقامها را به همراهی ساز تنبور در مراسم «جم» و به صورت گروهی میخوانند. البته تمام این مقامها به دورهی پردیور و سلطان سهاک مربوط نیست و تنها در آن دوران و به همت او و یارانش مقامهای سروده شده از دورهی شاه خوشین تا دورهی پردیور گردآوری و مکتوب شده است.
علاوه بر این نیایشها مقامهای باستانی تنبور که بیشتر جنبهی حماسی دارند و به موضوعات مختلف اجتماعی و فرهنگی اقوام ایرانی میپردازند نیز نزد یارسانها وجود دارد و در بعضی از مراسم آنها اجرا میشود.
اماکن مقدس
زیارتگاه پردیور در منطقهی اورامانات که خانهی سلطان سهاک بوده و امروز هم مقبرهی او در آنجا واقع است، قبله و کانون آیینی و فرهنگی اهل یاری به شمار میرود. با این حال، بر اساس اعتقادات و باورهای آنها، مکان این قبله میتواند تغییر کند یعنی هرگاه ذات حق در کالبد پیری جدید تجسد یابد محلی را که او تعیین کند قبلهی جدید مریدان و پیروانش خواهد شد و چون یارسانها به علت اعتقاد به دونادونی، مرگ را پایان زندگی نمیدانند و به ذات زندهی پیران و منادیان حقیقت اعتقاد دارند در نتیجه به باورشان اماکن مقدس تنها در حکم محلی برای برگزاری مراسم آیینی است و اغلب اعیاد و مراسم جمخوانی را در آنجا برپا میکنند. زیارتگاه «بابا یادگار» در سرانه دالاهو و نیز تکیهی «آقا سید براکه گوران» در روستای توتشامی از دیگر اماکن مقدس یارسانهاست.
پراکندگی جغرافیایی
در طول تاریخ آیین یاری هرگز اختلاف مذهبی یا جنگ فرقهای از سوی هیچیک از شاخههای آیین یاری با پیروان سایر ادیان بر سر اعتقاد و باورهایشان درنگرفته است و یارسانها همزیستی و احترام به مذاهب را در صدر اولویتهای روابط اجتماعی و فرهنگی خود قرار دادهاند.
پیروان آیین یارسان در سه کشور ایران، عراق و ترکیه به نامهای متفاوت پراکندهاند و به نظر میرسد که مرزبندیهای صد سال اخیر که بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی به تقسیم کردستان میان چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه انجامید به این جدایی دامن زده است. بر همین اساس، پیروان آیین یاری در کردستان ایران یارسان یا اهل حق خوانده میشوند، در کردستان عراق کاکهای نام دارند و در کردستان ترکیه به علویها شهرت دارند. باید اشاره کرد که هرچند این سه شاخه از آیین یاری یک ریشه دارند اما در حال حاضر از نظر مبانی اعتقادی تفاوتهایی با یکدیگر دارند و شاید هنوز هم نقطهی اشتراک آنها در هر سه کشور این است که با محدودیتهای دینی مواجهاند. این در حالی است که در طول تاریخ آیین یاری هرگز اختلاف مذهبی یا جنگ فرقهای از سوی هیچیک از شاخههای آیین یاری با پیروان سایر ادیان بر سر اعتقاد و باورهایشان درنگرفته است و یارسانها همزیستی و احترام به مذاهب را در صدر اولویتهای روابط اجتماعی و فرهنگی خود قرار دادهاند. آنها با هیچ مذهب و آیینی در تضاد و ستیز نبودهاند و به باور اهل یاری، انسان در مسیر عبور از ادیان و مذاهب مختلف در پی کسب معرفت است. بر همین اساس، یارسانها هیچ دینی را بیگانه نمیشمارند بلکه ظهور ادیان مختلف را حکمتی در جهت تکامل و کسب درجات در راه حقیقت میدانند.
تصوف و آیین یاری
بسیاری به اشتباه آیین یاری را با فرقههایی از تصوف یکی میدانند و این خطایی است که در نتیجهی ناشناخته ماندن یارسانها و آیینشان در بین عموم مردم رخ داده است. این اقلیت دینی مسلمان نیستند، حال آن که تصوف بر اصول عقاید اسلامی استوار است و زیرمجموعهای از دین اسلام به شمار میرود و دراویش و صوفیان دیدگاه نزدیکتری به علمای اسلامی دارند تا به منادیان و دراویش اهل یاری. با این حال، آیین یاری و پیروانش سالهاست که از سوی برخی از روحانیون و چهرههای مذهبی مسلمان با عناوین متعددی همچون کافر، شیطانپرست،علیاللهی و... مورد خطاب قرار گرفتهاند. یارسانها نیز همچون سایر اقلیتهای دینی از گزند آزار و اذیت در امان نبودهاند و کشتار علویها در کردستان ترکیه و در میانهی سالهای ۱۹۳۸-۱۹۳۶ به دست ترکها نمونهی بارزی از این کشتارهاست که کردها از آن به نسلکشی درسیم یاد میکنند. در این قتل عام ۵۰ تا ۷۰ هزار کرد علوی به قتل رسیدند و هزاران نفر نیز به دست ارتش ترکیه تبعید و آواره شدند. پیشتر نیز در سال ۱۵۴۱ و به دستور یاووز سلطان سلیم عثمانی بیش از ۴۰ هزار نفر از علویان به قتل رسیده بودند و همین گواه زندگی پر رنج آنها در عین خاموشی و گمنامی بوده است.
با این حال، یارسانها معتقدند که در سالهای اخیر و به واسطهی استفاده از اینترنت و فضای مجازی توانستهاند تصویر درستتری از آیین خود ارائه دهند، هرچند هنوز برای این کار برنامهی جامع و مدونی ندارند. استفاده از شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک و اینستاگرام بیشتر از سوی یارسانهای مقیم خارج از ایران که با محدودیت روبهرو نیستند تأثیر بسزایی در معرفی این آیین داشته است. به باور آنها، آنچه که به ماندگاری و پایداری این آیین در دوران سکوت و انزوا کمک کرده است انطباق و انعطافپذیری دین یاری و پیشوایان آن بسته به مقتضیات زمان است. اهل یاری معتقدند که زوال هر آیین و مذهب زمانی اتفاق میافتد که به واسطهی مرگ پیشوا یا مبلغان مذهبی، پیروان آن آیین متوسل به تکرار معارف و روایتهای قدیمی آیینشان شوند که در گذر زمان و با تغییر شرایط جامعه و نیز خواست پیروانش قادر به تغییر خود نبوده است. در این صورت، ممکن است زمانی فرا رسد که این آموزههای دینی دیگر نتواند جوابگوی خواست پیروان باشد و اهل یاری این روزآمد بودن را نقطهی قوت آیین خود میدانند.
با این حال، آنها هرگز تبلیغ آیین یاری را جایز ندانسته و به دلیل اعتقادشان به «سر مگو» معتقدند که باید در سکوت و خلوت به سمت حقیقت حرکت کرد. البته گرویدن به آیین یاری را برای تمامی افرادی که به گفتهی یارسانها طالب حقیقت باشند آزاد و بدون مانع میدانند.
اهمیت امامان شیعه نزد اهل یاری
در این آیین امامان شیعه بسته به بهرهمندی از ذات پاک و کردارشان مورد احترام یارسانها هستند که در این میان علی ابن ابی طالب، امام اول، و نیز حسین ابن علی، امام سوم شیعیان از برترین نمونههای آن هستند. اما به گفتهی برخی از رهبران اهل یاری نه تنها امامان شیعه بلکه تمامی انبیاء و پیامبران که رستگاری پیشه کرده و در پی روشنگری بشر بودهاند محترم و در خور ستایشاند.
خلأ قانونی برای یارسانها در ایران
بیش از سه میلیون یارسان در استانهای مختلف ایران از جمله کرمانشاه، لرستان، تهران، خراسان و همچنین شهرهای شمالی ایران زندگی میکنند.
اولین و اساسیترین معضل یارسانها به رسمیت شناخته نشدن آنها در قانون اساسی ایران است و این امر زمینهساز مشکلات حقوقی بسیاری برای آنها شده است که از جمله میتوان به قانون مجازات اسلامی دربارهی افراد غیر مسلمان اشاره کرد که برای تمامی اقلیتهای دینی غیر رسمی ایران، از جمله بهائیان، مندائیان و یارسانها با نواقص و ابهامات بسیاری روبروست. از طرف دیگر، باید به رد صلاحیتهای گسترده در گزینشهای استخدام دولتی و محدودیت در زمینهی انتشار آثار و سایر فعالیتهای دینی و مذهبی یارسانها اشاره کرد. این در حالی است که بنا بر آمار و تخمینهای غیر رسمی بیش از سه میلیون یارسان در استانهای مختلف ایران از جمله کرمانشاه، لرستان، تهران، خراسان و همچنین شهرهای شمالی ایران زندگی میکنند.
جایگاه زنان در آیین یاری
هر چند عنوان درویش در آیین یاری بدون توجه به جنسیت و برای مرد و زن به کار میرود و زنان هیچ محدودیتی در رسیدن به مراتب اعلای فضیلت و کمال در این آیین ندارند اما زنان نمیتوانند پیر و دلیل باشند زیرا به عقیدهی یارسانها تنها سادات مذکر میتوانند وکالت پیر را بر عهده بگیرند. با این حال، به نظر میرسد که دیدگاه آیین یاری در مورد زنان و جایگاه آنها شباهتهایی به باورهای مسیحیت و جایگاه زن در آن آیین دارد تا جایی که بنابر روایتها همهی پیران و پیشوایان این آیین از دخترانی باکره به دنیا آمدهاند و از طریق آنها ذات حق در کالبد انسان حلول کرده است و در تمامی موارد نیز جایگاه این مادران همچون جایگاه مریم مقدس در نزد مسیحیان است.
با این حال، زنان نمیتوانند در مراسم جم شرکت کنند و تنها وظیفهی آنها انجام خدمات جم است که به کردار معروف است.
جشن خاونکار
جشن خاونکار در کنار عید نوروز یکی از اصلیترین اعیاد یارسانها و برگرفته از روایت تاریخی سه روز «روزهی مرنو» است که در دورهی سلطان سهاک و بعد از کوچ او و پیروانش از منطقهی برزنجه به سمت پردیور در اورامانات اتفاق افتاده است.
امروزه اهل یاری این مراسم را در پنج روز به جا میآورند، آنها در روز نخست با دعا و نذر و نیاز به استقبال سه روز روزهی مرنو میروند که مصادف است با اولین چلهی زمستان کردی در روزهای دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم ماه قمری و بعد در صبح روز پنجم و با افطار و سرودن نغمههای کلامی و تنبورنوازی در خانهی پیر به جشن و سرور میپردازند.
به باور یارسانها، خاونکار، به معنی صاحب و سرپرست، یکی از اسامی خداوند بوده که به سلطان سهاک منسوب است.
ازدواج و قوانین آیین یاری
بر اساس اصول یاری ازدواج یارسانها با پیروان سایر ادیان آزاد و بلامانع است. با این حال، به نظر میرسد که به صورت سنتی خانوادههای یارسان چندان تمایلی به ازدواج با غیریارسانها ندارند و دلیل اصلی این کار را اختلاف عقیده و محدودیت در برگزاری عبادات مذهبی میدانند که ممکن است به واسطهی ازدواج آنها را از آیین خود دور کند.
جمع اضداد
جمع اضداد تعریفی است که کارشناسان موسیقی ملل از تنبورنوازی اهل یاری ارائه کردهاند. موسیقی پویا و بیقرار اما در عین حال آرامبخشی که مداوم است و لحظهای سکون ندارد اما تأثیرش بر روان انسان ایجاد سکوتی عمیق و درونی است. این بازتاب دقیق فلسفهی اهل یاری در موسیقی است که هویت آنها و نگاهشان به زندگی را به درستی نشان میدهد. دراویشی شیدا و خاموش که صبوری را از کوههای زاگرس به ارث بردهاند و در سفر به سوی حقیقت با تمام هستی در صلح هستند.
عکسها از: آرام زحمتکش