بحران انسانی در ترکیه، ناکارآمدیهای اروپا را عیان میکند
thetimes
برای درک وضعیت اروپا، باید با دقت بیشتری به مرزهای آن بنگریم. در اغلب مواقع، بحث دربارهی آیندهی اروپا بر مسائل چند کشور اصلی متمرکز میمانند و کشورهای در حاشیه زیر سایهی این مباحث قرار میگیرند. با این حال، سرنوشت این قاره عمیقاً و به شکلی اجتنابناپذیر با آنچه در حاشیههای آن رخ میدهد مرتبط است. و هیچ کشور همسایهای به اندازهی ترکیه رابطهای پیچیده و مبهم با اروپا ندارد. به هر حال، زمانی از امپراتوری عثمانی به عنوان «مرد بیمار اروپا» یاد میشد.
پاسخ به این پرسش که اروپا برای ترکیه چه جایگاهی دارد، به طور چشمگیری در طول ۱۰ سال اخیر تغییر کرده است. وقتی ترکیه از نزدیکی با اروپا پا پس کشید و به ملیگرایی، اسلامگرایی و اقتدارگرایی پوپولیستی، و حتی بدتر، به زنستیزی و تبعیض جنسیتی رو آورد، در مقابلْ نظر اروپاییها نیز نسبت به ترکیه به شکلی سیستماتیک منفی شد.
وقتی به گذشته نگاه میکنیم، به خاطر میآوریم که زمانی نه چندان دور همه چیز امیدوارکننده به نظر میرسید. در سال ۲۰۰۴ کمیسیون اروپا به این جمعبندی رسید که ترکیه «به اندازهی کافی» با معیارهای سیاسی برای آغاز گفتگوهای الحاق ترکیه به اتحادیهی اروپا همخوانی دارد. در عین حال تمام نظرسنجیهای معتبر در ترکیه نشان میداد که اکثر جمعیت ترکیه نظر مثبتی نسبت به اروپا دارند، و از چشمانداز پیوستن به اتحادیهی اروپا حمایت میکنند. از منظر تاریخی، اقتصادی و سیاسی، نسلهای مختلفی از شهروندان ترکیه خودشان را بیشتر بخشی از اروپا قلمداد کردهاند تا بخشی از خاورمیانه.
به مرور زمان، حزب عدالت و توسعهی رجب طیب اردوغان به طور فزایندهای غربستیز، پوپولیست، اسلامگرا و اقتدارگرای مطلق شد. حزب عدالت و توسعه در اجرای ضوابط برای عضویت در اتحادیهی اروپا ناموفق بود، از اصلاحات دموکراتیک طفره رفت، تکثرگرایی را از میان برد و روز به روز به ملیگرایی افراطی متمایل شد. همچنین باید خاطر نشان کرد که تحت عنوان ائتلاف مردم، حزب عدالت و توسعه به حزب جنبش ملیگرایی، از احزاب ملیگرای راستگرای افراطی، نزدیک شد.
ترکیه امروز تحت سلطهی بدترین ترکیب ایدئولوژیهای ممکن قرار دارد ــ ملیگرایی افراطی در ترکیب با اسلامگرایی در ترکیب با پوپولیسم در ترکیب با اقتدارگرایی. به اینها مردسالاری ریشهدار را نیز اضافه کنید. پس تعجبی ندارد که در سالهای اخیر، صحبتهای بسیاری در مورد پیوستن به پیمان شانگهای به جای اتحادیهی اروپا به گوش میرسد: تمایل به سمت شرق به جای غرب. تعجبی ندارد که نخبگان طبقهی حاکم به دنبال «الگوهای سیاسی آلترناتیو»ی باشند که در آن حقوق بشر، آزادی بیان و حاکمیت قانون به شکلی ماهرانه کنار گذاشته شود. اردوغان در یک مصاحبهی تلویزیونی در سال ۲۰۱۹ با اشاره به تعدادی از اعضای پارلمان اروپا که مذاکرات الحاق را متوقف کرده بودند اظهار داشت: «آنها توصیه میکنند که گفتگوهای الحاقِ ما را متوقف کنند. امیدوارم که چنین کاری کرده باشند...آنها دشمنان اسلام هستند».
اروپاییبودن چه معنایی برای کشوری دارد که ۱۸۰ رسانهاش تعطیل شدهاند، بیش از ۱۵۰ روزنامهنگارش بازداشت شدهاند، بیش از ۱۱۰۰ استاد دانشگاهش برای امضای دادخواست صلح تحت تعقیب قرار گرفتهاند، از کار برکنار شدهاند و آنها را پای میز محاکمه کشاندهاند؟
تحت چنین شرایطی، عضویت ترکیه در اتحادیهی اروپا رؤیایی بربادرفته به نظر میرسد که دیگر کسی آن را جدی قلمداد نمیکند. بنابراین، وقتی بنیانگذاران کارزار برگزیت در بریتانیا تصمیم به کنارگذاشتن بیلبوردهای رسواییآفرینی گرفتند که مدعی بودند ترکیه در حال پیوستن به اتحادیهی اروپاست، و ۷۶ میلیون از «آنها» قرار است به اروپا بیایند، در واقع میدانستند که حقیقت را نمیگویند؛ آنها میخواستند این ترس را به وجود بیاورند که گویا قومی وحشی به دروازههای اروپا رسیده است. هر چند من نسبت به نوع ادبیات کینهورزانهی کارزار برگزیت انتقاد دارم، در عین حال منتقد تناقضها و ناکارآمدیهای اتحادیهی اروپا نیز هستم، بهویژه وقتی پای مسئلهی بشردوستانهی پناهجویان در میان است. در قرارداد سال ۲۰۱۶ میان بروکسل و آنکارا ــ که منجر به صحنههای فاجعهآمیز راهندادن پناهجویان به یونان و بازگردان آنها به ترکیه شد ــ بروکسل متعهد به انجام این موارد شده بود: پرداخت ۳ میلیارد یورو، سفر معاف از ویزا به کشورهای عضو اتحادیهی اروپا برای شهروندان ترکیه، تجدیدنظر در گفتگوهای الحاق، و همچنین اجرای برنامهای بشردوستانه که میتوانست به اسکان تعداد زیادی از مهاجرین سوری کمک کند.
کتی پیری، گزارشگر ترکیه از پارلمان اروپا، که همواره به درستی منتقد نقض حقوق بشر در ترکیه بوده، اخیراً در توئیتی از ناتوانی اتحادیهی اروپا در پایبندی به تعهداتش انتقاد کرده است. در سه سال گذشته، تنها ۲۵ هزار نفر از پناهجویان سوری در کشورهای عضو اتحادیهی اروپا اسکان داده شدهاند. این در حالی است که ۳/۵ میلیون پناهجو همچنان در ترکیه هستند.
اتحادیهی اروپا بر مبنای ارزشها بنا نهاده شد. ارزشهای آزادیخواهانه، مردمسالارانه، تکثرگرایانه و ترقیخواهانه. برای دموکراسیخواهانِ خارج از اروپا، اتحادیهی اروپا نویدبخش ارجنهادن آزادی است که بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد ــ آزادی بیان، توازن قدرت، آزادی رسانه، مراکز آموزش مستقل، حاکمیت قانون، حقوق زنان و اقلیتها. اتحادیهی اروپا در ارتباطش با ترکیه و رویکرد آن نسبت به پناهجویان، ارزشهای اخلاقی را فراموش کرده است. همه چیز تبدیل به معامله و دادوستد شده است.
اروپاییبودن چه معنایی برای کشوری دارد که ۱۸۰ رسانهاش تعطیل شدهاند، بیش از ۱۵۰ روزنامهنگارش بازداشت شدهاند، بیش از ۱۱۰۰ استاد دانشگاهش برای امضای دادخواست صلح تحت تعقیب قرار گرفتهاند، از کار برکنار شدهاند و آنها را پای میز محاکمه کشاندهاند؟ اروپا چه معنایی برای کشوری دارد که قاتلان زنانش بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ در حدود ۱/۴ درصد افزایش داشتهاند، کشوری که قانونگذارانش تلاش میکنند تا مجازاتهای اعمالشده برای متجاوزان به قربانیان زیر سن قانونی را کاهش دهند و حتی اجازه دهند که متجاوزان با قربانیان خود ازدواج کنند؟ اروپا چه معنایی در کشوری دارد که عثمان کاوالا، انسانی نیکوکار و از فعالان برجستهی حقوق اجتماعی و یکی از شریفترین افرادی که در زندگیام دیدهام، برای مضحکترین جرم ممکن به زندان میافتد، پس از بیش از ۸۰۰ روز از زندان آزاد میشود و چند ساعت بعد، به وحشیانهترین حالت ممکن دوباره بازداشت میشود؟
وقتی که اردوغان دم از جنگ سوریه میزند و شرایط به شکل چشمگیری تبدیل به موضعگیری جنگی علیه رژیم اسد میشود، در واقع رژیم او برای تقدیسسازی خود بازارگرمی میکند، و این اقدامات آنقدر رعبآور است که برای مردم پرسش از حاکمانشان به دلیل وحشت از «خائن» قلمدادشدن سختتر و سختتر میشود. به دنبال حادثهی دلخراشی که باعث کشتهشدن تعدادی از سربازان ترکیه شد، اردوغان مرزها را به روی پناهجویان باز کرد تا از مرزهای ترکیه عبور کنند، و همچنین کشورهای اروپایی را برای تغییر مناسباتشان با ترکیه تحت فشار قرار دهد. او اعلام کرد: «انجام شد. دروازهها اکنون باز هستند. حالا سهم خودتان را از سنگینی این بار به دوش خواهید کشید». اما اولیای امور در یونان گفتهاند که از ۲۴ هزار مورد تلاش برای عبور از مرزها جلوگیری کردهاند.
مثل همیشه، این کودکان هستند که بیشترین رنج را متحمل میشوند. روز دوشنبه پسر بچهای بر اثر واژگونشدن قایق مسافربری در نزدیکی جزیرهای در یونان درگذشت. صدها پناهجو در یک ناکجاآباد گیر افتادهاند، تکهزمینی که ثمرهی مرزهای خیالی است. در حالی که روابط سیاسی میان ترکیه و کشورهای غربی رو به تیرگی میرود، بحران عظیم انسانی دیگری در حال به حاشیه رانده شدن است.
برگردان: فرهاد نیکاندیش
الیف شفق رماننویس نامدار ترک است. از میان آثار او میتوان به ملت عشق اشاره کرد که ترجمهی فارسی آن بیش از یکصد بار تجدیدچاپ شده است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Elif Shafak, ‘The Humanitarian crisis in Turkey shines a light on Europe’s failures’, The Guardian, 5 March 2020.