گذشت نزدیک به نُه ماه از خیزش گستردهای که غریبکشی مهسا امینی برانگیخت، به زایشی نینجامید که نام کردی او، ژینا، از ریشهی «ژین»، زندگی، مژدهبخش آن میتوانست و میتواند باشد... یعنی از «آزادی» که همآیی زن و زندگی، ژن و ژیان، زایش آن را نوید میدهد، تا کنون تنها «ژان» به کف آمده است که به کردی درد و همچنین دردِ زایمان معنا دارد. و این دردِ زایمانِ بینوزاد را آگاهی از قَدَر بودن حریف و قَدَراندازیاش دو چندان میسازد.
در روسیه پرسش اصلی با پرسشهای طرحشده در ادبیات کلاسیک روسیِ قرن نوزدهم ــ چه کسی مقصر است؟ چه باید کرد؟ ــ فرق دارد. پرسش اصلی این است: تزارِ حاکم، واقعی است یا جعلی؟
در صنعت زیبایی، آنجا که زنان و دختران زیر یوغ ایدئالهای جسمانیِ غیرواقعی قرار دارند، برندها «سفیران اعتمادبهنفس» را استخدام میکنند تا این احساس را به زنان القا کنند که با تغییر ظاهرشان میتوانند اعتمادبهنفس خود را افزایش دهند.
ادبیات داستانیِ امروز ایران را نمیتوان بدون توجه به تصویر جنگ در آن شناخت. بسیاری از نویسندگانی که جنگ را تجربه کردهاند میگویند که تأثیر آنچه مشاهده کردهاند چنان عمیق و مهیب است که نمیتوانند دربارهی چیز دیگری بنویسند.
چه نسبتی بین توسعهی پایدار، دولتهای رفاه و دموکراسی وجود دارد؟ آیا فقط دولتهای دموکراتیک میتوانند سیاستهای رفاهی پایداری اجرا کنند، یا دولتهای اقتدارگرا هم چنین قابلیتی دارند؟ چه ارتباطی بین دولتهای رفاه و موضوعاتی مانند منابع ملی، تبعیض علیه زنان، سالمندی و مهاجرت برقرار است؟
فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی، با کنایه میگوید: «بشر برای خوشبختی تلاش نمیکند، فقط انگلیسیها چنین میکنند». او فایدهگرایانی مثل جرمی بنتام و جان استوارت میل را که هدفِ اخلاقیات را دستیابی به بیشترین خوشبختی برای همگان میدانند، نکوهش میکند.