به نظر میرسد که نامهای مردانه یا مبهم همچون سپری از زنان در برابر انتقادات و خشونت جامعهی ادبیِ مردانه محافظت میکرده است. مری آن ایوانز (جورج الیوت)، آمانتین اُرُر لوسیل دوپَن (ژرژ ساند) و کاترین هریس بردلی (مایکل فیلد) از معروفترین نویسندگانی هستند که در دنیای ادبیات با نام مستعار مردانهشان شناخته میشوند.
ادبیات نیز از حملهی روسیه به اکراین در امان نمانده است. اکنون زبان پوشکین و تولستوی به زبان جنایتکاران جنگی مبدل شده است. اما آیا این به آن معنا است که باید فرهنگ و ادبیات روسیه را مقصر قلمداد کرد و آن را کاملا کنار گذاشت؟
یکسال پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان چه بر سر زنان و دختران این کشور آمده است و دنیای آنها دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در اینجا از خلال روایتهایی دستِ اول با مسائلی آشنا میشویم که آنها در این «آپارتاید جنستی» با آن مواجهاند.
سیاهی، تنگنا و انزوای زندان که روزگاری تنها بهعنوان حبس استفاده میگردید و ابزاری بود برای جداگرداندن «تن» متهم از مابقی دنیا، اینک ابزاری شد برای منزویگرداندن «روان» متهم، برهمزدن ذهن و قوهی تمیز او و اعترافگیری هرچه آسانتر و سریعتر. بازجویان حتی از علم نوپای روانشناسی برای درهمشکستن روح و روان متهم مدد گرفتند.
سلمان رشدی اکنون، بدون این که خود بخواهد، به قهرمان آزادی بیان تبدیل شده است. در همان حال که او سلامتی خود را باز مییابد ما نیز باید در کنار او بایستیم و از اصل آزادی بیان دفاع کنیم.
کاظم سادات اشکوری شاعر است اما گزارشنویس زبده و ورزیدهای هم هست. گزارشهای او، بهخصوص از نواحی روستایی ایران، دلانگیز است و بوی کوهستان و بنفشهی کوهی میدهد. شعرگونه است و خواننده را به یاد طبع بلند فرخی سیستانی میاندازد. این گزارش را او از سفر به ترکمنصحرا نوشته است.