قالببندی قیامهای جهانی اخیر در چارچوب شورشهایی به رهبری جوانان تبیین اساساً نادرستی است که نقش محوری طیف گستردهای از بزرگسالان و سازمانهای تحت رهبری بزرگسالان را نادیده میگیرد، و اعتراضاتی را که به طیف گستردهای از سنین مختلف مربوط است، به جوانان تقلیل میدهد. درصد جمعیت جوان در جنبشهای اخیر بین ۲۵ تا ۳۷ درصد بوده است.
انقلاب ابتدا در ذهنها رخ میدهد. نقشههای شناختی جدیدی که میسازیم باعث میشود چشماندازهای جدیدی به جهان داشته باشیم. عجیب نیست که نسل جدید مصر بود که مردم را به انقلاب فراخواند چون آنها تنها کسانی بودند که توانستند در فضایی دور از مدارس، و با استفاده از منابع غیررسمی بهویژه اینترنت از نظام قدیم بگسلند.
با آغاز جنگ زنان بسیاری از حقوق خود را از دست دادند. حق سفر زنان بدون اجازهی شوهر یا پدر پس گرفته شد؛ زنان دیگر به لوازم جلوگیری از بارداری دسترسی نداشتند و به آنان گفته شد که وظیفهی ملیشان این است که پنج فرزند برای جنگ به ارمغان آورند. حتی کاندوم غیرقانونی اعلام شد.
تنها در سال آخر جنگ، وقتی که صدام قصد داشت افکار عمومی را برای صلح با ایران آماده کند بود که زنان مجال بازگویی روایتهایشان دربارهی فجایع جنگ را یافتند. این روایتها وقتی اجازهی انتشار پیدا کردند که حکومت آن را در راستای برنامههای خود میدانست.
زنان در طول جنگ باید هم بار کار خانه را به دوش میکشیدند و هم جای خالی مردان را پر میکردند؛ در این سالها میشد زنان را به عنوان کارگر پمپ بنزین و رانندهی کامیون دید. زنانی که در نزدیک جبههها زندگی میکردند وضع بهشدت دشواری داشتند: هم شاهد خرابشدن خانهشان در اثر آتش توپخانهی ایران بودند و هم شاهد کشتهشدن عزیزان و همسایگانشان.
وجه غالب تولیدات فرهنگی تصویر سربازانی بود که در جبهه رشادت میورزیدند و زنانی که در خانه منتظر بازگشت مردان میماندند. زنان معشوقگانی در فراغ یا همسرانی منتظر بودند؛ مرد سرباز اما زن دوستداشتنی خود را در پی «عشق» بزرگتر به وطن رها میکرد