جنگ تعرفهها در تجارت بینالمللی
فرهاد ثابتان
بانک جهانی تخمین میزند که رشد اقتصادی در سال ۲۰۲۵ به «۲/۳ درصد کاهش خواهد یافت، که نسبت به سال گذشته در اغلب اقتصادها روندی کاهشی دارد»؛ رقمی که «کندترین نرخ رشد جهانی از سال ۲۰۰۸» توصیف شده است.
بانک جهانی تخمین میزند که رشد اقتصادی در سال ۲۰۲۵ به «۲/۳ درصد کاهش خواهد یافت، که نسبت به سال گذشته در اغلب اقتصادها روندی کاهشی دارد»؛ رقمی که «کندترین نرخ رشد جهانی از سال ۲۰۰۸» توصیف شده است.
هر چند هنوز دادهها کامل نیست اما اکنون در آمریکا نزدیک به یک سوم از مرگومیرهای ناشی از ویروس کرونا و ۳۰ درصد از موارد ابتلا به این ویروس در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار رخ میدهد و این در حالی است که این گروه تنها ۱۳ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
چند سال قبل، در نقاط مختلف لندن پیانوهایی برای استفادهی عموم قرار داده شده بود تا هر از گاهی نوای موسیقی رهگذران را شاد کند. یک روز هنگام گذر از ایستگاه قطار کینگزکراس، ملودیای که از یکی از این پیانوها برمیخاست توجهام را جلب کرد. جنس موسیقی به نظر ارمنی میرسید با تهمایهی جاز. با کنجکاوی شروع کردم به حدس زدن که اثر کدام یک از موسیقیدانان ارمنی میتواند باشد: آرنو باباجانیان؟ لون مالخاسیان؟
نسل جوانتر امروز دیگر نمیپذیرد که شرکتها به بهای کاهش رفاه و آسایش اجتماعی و فجایع زیستمحیطی به دنبال افزایش سود و بهرهوری باشند. میدانیم که اقتصاد بازار آزاد برای توسعهی بلندمدت و پیشرفت اجتماعی ضروری است. نباید نظام دیگری را جایگزین آن کنیم. اما سرمایهداری در ظاهر فعلی خود به انتهای خط رسیده است. و در صورتی که از درون اصلاح نشود، پابرجا نخواهد ماند.
روزنامهنگاران همیشه مشتاق مصاحبه با لخ والسا نیستند. پاسخهای او همیشه شفاف نیست، فهم منظورش میتواند دشوار باشد، و اعتماد به نفساش گاهی ناخوشایند است. با وجود این، این شخصیت پُرتناقض واقعاً جذاب است. او کارگر ساده و کمسوادی بود که به رهبریِ بزرگترین جنبش اجتماعی در کشورهای کمونیستی رسید؛ او رهبر فرهمندی بود که روشنفکران نامدارِ آن دوره را مجذوب خود کرد و هنوز هم همیشه خود را باهوشتر از دیگران میداند.
در اواخر مارس، پلیس فرانسه در پاریس آغاز به راندن مردم بیخانمان به داخل دبیرستانها یا ورزشگاههای شهر برای دور نگاه داشتن آنان از خیابانها کرد. در ۶ آوریل، ارتش ایتالیا خانهای تصرفشده در رم، پناهگاه حدود ۵۰۰ مهاجر از آفریقا، را با نرده و مأموران گشت مسلح محصور کرد. در اوایل آوریل، صربستان و بوسنی خروج حدود ۱۵ هزار مهاجر از مراکز پذیرششان را غدغن کردند. در ۱۱ آوریل، یونان دسترسی کل یک محل مسکونی کولیها را در شهر لاریسا در منطقهی مرکزی یونان محدود کرد.
هنگامیکه ساکت میمانیم تا زندگی آسانتری داشته باشیم، مسلماً از سر بزدلیمان بوده است چون در واقع داریم اجازه میدهیم که دیدگاههای غیرقابل اعتماد زیر سؤال نروند و افرادی را که از ما شجاعتر بودهاند به حال خود رها میکنیم تا خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند.
از آزادی ناظم حکمت تا آغاز دههی هشتاد بجز چند اعتصاب غذای چندروزه، چندان خبری از اعتصاب غذای معترضان نبود. اما پس از کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ و سرکوب مخالفان کُرد و چپگرا، اعتصاب غذا و روزهی مرگ در ترکیه، بهویژه در بین گروههای رادیکال چپ، رواج یافت و به سنتی تاریخی بدل شد. در حوالی کودتای سال ۱۹۸۰ در ۱۲ زندان ترکیه، بهویژه زندانهای دیاربکر، استانبول و آنکارا تعداد زیادی از زندانیان دست به اعتصاب غذا زدند.
گفتگو با اولاوو دو کاروالیو میتواند نوعی تمرین خویشتنداری باشد. وقتی برای مصاحبه با او به خانهاش رفتم، پشت میزش نشسته بود، بیش از۱۰۰ پیپ و هزاران کتاب در کنار دستکم ۲۰ تفنگ روی قفسهها چیده شده بود. او با اخموتخم و چشمانی بهتزده به من سلام داد و بعد به نسخهی چاپشدهی یکی از مقالات اخیرم اشاره کرد و گفت: «این دیگه چه مزخرفیه؟» دومین دیدارمان اینطور شروع شد.
بهرغم اعتقادات عامیانهای که به ویژگیهای افسانهای تستوسترون گره خوردهاند، تا کنون در هیچ مطالعهی علمی دقیقی، ارتباطی معنادار میان سطح تستوسترون مردان سالم و میل جنسیِ آنها پیدا نشده است.
یکی از عادتهای زشت فجایع این است که سر و کلهشان ناگهان ظاهر میشود. آنها جوامع را غافلگیر میکنند، و مردم را برای فهم معنای واقعیِ فاجعهای مثل کووید-۱۹ به دردسر میاندازند. یافتن معنا در تهدید ظاهراً بیمعنایی علیه زندگی بشر همواره متألهان و فیلسوفان را به توضیح واداشته است.
روانکاو سوئیسی، کارل یونگ، نخستین کسی بود که افراد را به دو گروه درونگرا و برونگرا تقسیم کرد. او در دههی ۱۹۲۰، درونگرایان را افرادی توصیف کرد که بیشتر به احساسات و افکار خود توجه دارند و در تعاملات اجتماعی انرژی از دست میدهند. برعکس، برونگرایان، به بیرون توجه دارند و از روابط با دیگران کسب انرژی میکنند و در زمان تنهایی انرژی از دست میدهند.
چندفرهنگیگرایی به کلمهای گولزننده تبدیل شده است. این اصطلاح بیش از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد بر موضوعات مختلفی دلالت دارد. وقتی به چندفرهنگیگرایی فکر میکنیم، ذهنمان قبل از هر چیزی به تلاقی سنتهای متنوع و رنگارنگ میرود، آداب و رسوم، غذاها، لباسها، موسیقیها و ... . اما چندفرهنگیگرایی عواقب سیاسی هم دارد و میتواند از تکثرگراییِ سنتها به تکثرگرایی در حقوق بینجامد. اینجاست که مشکل آغاز میشود.
ریچارد داوکینز بارها ادعا کرده که پرورش دینیِ فرزندان نوعی کودکآزاری است. به گفتهی داوکینز، آموزش دربارهیدین به کودکان پذیرفتنی است (و برای نمونه، به آنان کمک میکند که اصطلاحات فرهنگی را درک کنند) اما تلقین دین به کودکان (تعبیری که مقصود داوکینز از آن هر شکلی از آموزش و پرورش است که معتقدات دینی را به عنوان واقعیت آموزش میدهد) از نظر اخلاقی اشتباه و آسیبزاست.
در منشور کوروش به سربازان توصیه شده است که تفتیش عقاید نکنند و به دین و مذهب مردم کاری نداشته باشند یا برای رفتار با اسیران نوعی موازین حقوق بشری تعریف کرده و این قوانین در تمام جغرافیای تحت فرمانروایی او به طور یکسان لازمالاجرا بود. به همین دلیل، در تمام پهنهی ایران بزرگ یک جرم مشخص، مجازات مشخصی داشت.
هووی برتون در شانزده سالگی به قتل مادرش اعتراف کرد. وقتی پلیس شهر نیویورک بازجویی از او را آغاز کرد، هنوز از کشف جسد مادرش در شوک بود. بعد از ساعتها تهدید و ترغیب، به مأموران پلیس همان چیزی را که میخواستند بشنوند گفت، اما کمی بعد از اعتراف خود پشیمان شد. او میدانست که بیگناه است و امیدوار بود نظام قضایی او را تبرئه کند.
حافظهی تاریخ وقایع خوب و بد را به خاطر خواهد داشت. آتن سقراط را به مرگ محکوم کرد تا از گزند زبانش مصون شود حال با روح پرسشگرش چه کند؟ حال با پرسشهای فرزندان خود از سقراط چه کند، اینکه که بود و چه گفت و چرا به مرگ محکوم شد؟ در پی چه بود که زندگی در نظرش بیبها شد؟ مگر میتوان در پی حفظ جان نبود و زندگی را بیمعنا شمرد؟ آن چیست که میتوان با آزادگی جان خود به آن تسلیم کرد؟
عربها، ارامنه، کردها، کلیمیان، بلوچها، زرتشتیان، ترکمنها و دیگر ایرانیانی که فارس و مسلمانِ شیعه نیستند، چه سهمی از ادبیات داستانی مدرن در ایران دارند و چه تصویری از آنها در ادبیات ارائه شده است؟
تمام جنبشهای انقلابی و جنبشهای آزادیبخش ملی مدعی خلقِ زن و مردی نویناند. شهروند فرانسوی مظهر نوین بودن انقلاب فرانسه بود. انسان نوین شوروی یک کارگر بود و کمی بعد، کارگری شد که از فرط کار از دیگر کارگران پیشی میگرفت. الجزایری نوینِ مورد نظر فرانتس فانون جنگجویی بود که بعدها جای خود را به یک تروریست داد. پس از قرنها که یهودیان از زمین بیبهره مانده بودند، یهودی نوین، یک کشاورز مهاجر بود.