هانا آرنت دوست خوبی بود. زمانی که دختر نوجوانی بود، مادر و پدرخواندهاش دیدار با آشنایی به نام آنه مندلسون را برای او قدغن کرده بودند اما او به هر ترتیبی که شده، پیاده در شب به شهر کوچک مجاور رفت، به پنجرهی آنه سنگریزه پرتاب کرد، و دوستی مادامالعمری را با او بنا نهاد...
تا سالهای سال، در میان اهل و نااهل از متن مغشوشی به نام «تأدیب النسوان» سخن میرفت اما نام نویسندهی آن برهیچکس روشن نبود. گاه گفته میشد که نویسنده، آخوندی است حجرهنشین و گاه سخن از یکی دو شازدهی قجر بود و گاه به علت لحن طنزآمیز (در واقع، هجوآمیز) آن را به عبید زاکانی نسبت میدادند. سرانجام ...
وقتى در نوامبر سال پیش کتاب خاطرات میشل اوباما با عنوان شدن انتشار یافت به چند ماه نکشید که این کتاب به پرفروشترین کتاب در تاریخ خاطرهنویسى جهان بدل شد. اگر کسى با خواندن عنوانِ نامأنوس کتاب وسوسه شود که بداند این عنوان به چه چیز اشاره دارد کافى است که نگاهى به فهرست کوتاه کتاب بیندازد تا پاسخش را مستقیماً از میشل اوباما بگیرد...