هویت
آیا چیزی به نام هویت ملی یا فرهنگی وجود دارد؟ نقش دین، قومیت، زبان، جنسیت و گرایش جنسی در تعیین هویت ایرانیان در چند دهه اخیر چیست؟ آیا هویت نژادی همیشه اینقدر مهم بوده است؟ آیا میتوان گفت که در دنیای مدرن دیگر چهارچوبهای هویتساز قدیمی جایگاه خود را از دست دادهاند و به جای آن رسانههای جمعی و همذاتپنداری موقت با مشاهیر و جریانات جاری جای آنها را گرفتهاند؟ هویت ایرانیها از دوران باستان تا به حال چه تغییرات اساسی کرده است؟ آیا زندگی در خارج از ایران، باعث تغییر هویت یا تعلق ملی ایرانیان میشود؟
فوتبال به عنوان نماد زبان، فرهنگ و طبقه بر اختلافات سیاسی و فرهنگی میان اسپانیا و کاتالونیا تأثیر چشمگیری داشته است. رئال مادرید و بارسلونا همواره در کانون مسائل مربوط به قومیّت و هویت قرار داشتهاند اما جهانی شدن وضع را تغییر داده است.
تأسیس جمهوری اسلامی پایانی بود بر سیاستی که حدود ربع قرن، هویّت پارسی را ترویج کرده بود. این پژوهش بر اساس شاخصهایی همچون ایستایی/ پویایی، پارسی/ اسلامی، و فراگیر/ انحصاری بودن به مقایسهی گفتمانهای نخبگان حاکم بر ایران، سلطنتطلبانِ تبعیدی و جنبش سبز دربارهی مفهوم هویّت ملی میپردازد.
کُنراد هَکت، جمعیتشناس نامدار در حوزهی دین و زندگی عمومی، ضمن بررسی دقیق یافتههای تحقیقات گوناگون با بیان هفت نکته نشان میدهد که چگونه پاسخ افراد به پرسشهای مربوط به هویت دینی از شرایط و زمان مصاحبه و نیز شیوه و جملهبندی پرسشها متأثر است که این امر نتایج پژوهشها را به طور چشمگیری تغییر میدهد.
در ایرانِ دوران هخامنشی وفاداری به شاه مهمترین عنصر هویّت بود. با تدوین قوانین یهودیت، مسیحیت و آیین زرتشتی در زمان ساسانیان و پیرو آن با ظهور اسلام، وفاداری به دین به عنصر اصلی هویّت ساکنان خاور نزدیک تبدیل شد. اما پایاترین و نافذترین تأثیر در شکلگیری هویت از آنِ فرهنگ و زبان بوده است.
فروید در آخرین اثرش که در سال 1939 همزمان با تاریکترین دورهی تاریخ مدرن یهودی منتشر شد، این فرضیه را مطرح کرد که بنیانگذار دین یهودی، همانطور که کافکا هم گفته بود، مصری بود و نه عبرانی. این مقاله به علل احتمالی طرح این فرضیه و پیامدهای آن در دوران ظهور فاشیسم میپردازد.
فرهنگ چیست؟ هویت فرهنگی ما از چه مایه میگیرد؟ آیا آنچه ارزش هویتی ما در نسلهای گذشته بوده، میتواند فرزندان ما را نیز به خود بیاراید؟ فرهنگ غربی چگونه معنا میشود و در دورانهای مختلف، خود را در تضاد با چه فرهنگهایی، تعریف میکند؟ آجرهای بنای فرهنگی انسان امروز را نژاد، کیش و اقلیم میسازند یا رویکردهایی جهانگستر؟