تجربههای زندان
بازگوییِ تجربههای بازداشت، بازجویی، و زندانِ فعالان سیاسی و مدنی از یک سو ثبت تاریخی است که از سر گذراندهایم و از سوی دیگر به اشتراک گذاشتن آنچه از آن آموختهایم، با دیگرانی است که این روزها ممکن است با آن مواجه شوند. در این پرونده به بررسی این تجربهها از جنبههای مختلف میپردازد.
زمانی که ادعا میشود جرمی اتفاق افتاده است، چه اتهام وارد شده از اتهامات عادی باشد و چه اتهامات سیاسی، امنیتی و اعتقادی، شرایط مشابهی در مورد احضار و بازداشت موقت اتفاق میافتد. بازداشت موقت در عمل ممکن است از چند ساعت تا چند سال طول بکشد و در چنین شرایطی اگر فرد بازداشت شده، دارای فرزند باشد، کودک یا کودکان او در معرض آسیبهای ناشی از زندانی شدن والدین قرار میگیرند.
...دنیا کمی کند میشود. سعی کنید با آنکه اکثراً چشمانتان بسته است از طریق شنیدن، دنیای اطراف خود را تصور کنید. سعی کنید از صدای خیابان و شکل حرکت، مسیر خودرو را کشف کنید. این کار دو فایده دارد اول در مستندسازی بازداشت و حدس محل بازداشت در صورتی که بازداشتگاه شما رسمی نباشد به شما کمک خواهد کرد و دوم خاطرهی خیابان، در تنهایی سلول، شما را امیدوار نگاه خواهد داشت.
فارغ از اینکه، یک فعال سیاسی و عقیدتی چه رابطهای با خانوادهاش دارد، وقتی که پای بازداشت و زندان به میان میآید و زندانی دستش از دنیای آزاد کوتاه است، بخش مهمی از سرنوشتش، حداقل در مدت بازداشت به عملکرد خانوادهاش گره میخورد.
با اینکه کاملاً واضح صدایشان را میشنیدم اما مرتب به خودم میگفتم داری دیوانه میشوی، مگر میشود کسی در شعاعی آنقدر نزدیک به تو، شعار مرگ بر دیکتاتور بدهد. آخرینبار وقتی دوباره صدا را شنیدم، بلند شدم و روی دیوار کنار سرم نوشتمش، تا وقتی که صبح بیدار میشوم چیزی ثبت شده از دیشب، باقی مانده باشد و مطمئنام کند که خواب و خیال نبوده است. این وضعیت دقیقاً چیزی است که بازجو میخواهد.
اولینبار که وارد سلول انفرادی شدم، هجده سالم بود. شب قبلش را در سلول کثیف و نمدار بازداشتگاه وزرا همراه با دیگر زنانی که در همان تجمعِ کوچک مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بودند، گذرانده و حالا وسط سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین، تنها مانده بودم. برای دختربچهای که تازه دو ماه بود هجدهسالگی را تمام کرده و دیگر بزرگسال محسوب میشد و تا همین دو شب پیش، دیوار به دیوار پدر و مادرش خوابیده بود...
یکی از راههای مقاومت و مقابله با خشونت دولتی به کار گرفتن آموختهها در طول سالها سرکوب است. بازگویی تجربیات و روایتهای مبارزه و مقاومت در دورههای مختلف و به اشکال گوناگون راهی برای انتقال آموختهها از نسلی به نسل دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از شخصی به شخص دیگر است.