اختر؛ ستارهای در انکار تاریکی
روزنامهی «اختر» که حدود یک قرن و نیم پیش در استانبول شروع به انتشار کرد، اولین نشریهی منظّمی است که ایرانیان در خارج از کشور بنا نهادند. «اختر» یکی از مهمترین روزنامهها در تاریخ مطبوعات فارسیزبان است که نقش بزرگی در بیداری ایرانیان داشت.
دوران قاجار و مواجههی ایرانیان با مفاهیم مدرن، نقش مهمی در آیندهی سیاسی اجتماعی ایران در سالهای بعد داشت. در این دوران، رابطهی ایران با کشورهای اروپایی، که از دوران صفوی آغاز شده بود، به شکل چشمگیری گسترش یافت. در دورهی فتحعلیشاه قاجار، دانشجویانی از ایران به کشورهای اروپایی فرستاده شدند و یکی از این دانشجویان به نام میرزا صالح شیرازی با خرید دستگاه چاپ و یادگیری کاربرد آن «کاغذ اخبار»، نخستین روزنامهی ایرانی، را در دوران محمد شاه منتشر کرد.
در دوران ناصری، استبداد، انقیاد و سانسور گستردهی معدود روزنامههای آن دوران و بیاعتنایی ناصرالدینشاه به اصلاحات ساختاری و رکود سیاسی و اجتماعی کشور، به مهاجرت عدهی زیادی از نویسندگان، روشنفکران و آزادیخواهان ایرانی به دیگر کشورها انجامید. بعضی از این روشنفکران به چاپ روزنامههای فارسیزبان در کشورهای محل اقامت خود روی آوردند. «قانون» در لندن، «حبلالمتین» در کلکته، «عروهالوثقی» در پاریس، «پرورش» در قاهره، «مفتاحالظفر» در کلکته و «اختر» در استانبول، از جملهی این روزنامهها بودند. این روزنامهها و نشریات، مردم، و بهویژه جوانان، را با اندیشههای سیاسی و اجتماعی جدید آشنا میکردند.
اما در میان این روزنامهها «اختر» هم به علت محل انتشار و ترکیب نویسندگانش و هم به علت وجوه تشابه میان اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران و عثمانی همواره به شدت مورد توجه بود.
استانبول نه تنها دارالخلافهی امپراتوری عثمانی بلکه پلی به سوی کشورهای اروپایی بود. در این شهر ایرانیان مهاجر هم به اندیشههای غربی آسانتر دسترس داشتند و هم به علت حضور گستردهی بازرگانان ایرانی، روزنامههای چاپ این شهر از حمایت مالی آنان برخوردار بودند. جمعیت زیاد ایرانیان ساکن عثمانی، و بهویژه استانبول، تعداد مخاطبان این روزنامه را افزایش داده بود. اکثر خوانندگان این روزنامه تجار و روشنفکران آذریزبانی بودند که نزدیکیِ زبانی، کیفیت و کمیت ارتباط آنها با فضای سیاسی و اجتماعی عثمانی را بهبود بخشیده بود.
در آن زمان، که به دوران تنظیمات معروف است، امپراتوری عثمانی دستخوش تغییرات بزرگی شده بود. کمی پس از انتشار روزنامهی «اختر» بود که در سال ۱۸۷۶ میلادی، سلطان عبدالحمید دوم قانون اساسی را پذیرفت. مدرن شدن امپراتوری عثمانی، تأثیر فراوانی بر اندیشمندان و روشنفکران ایرانی گذاشت و به الگویی برای انقلاب مشروطه در ایران تبدیل شد.
گردانندگان روزنامهی «اختر» در دوران انتشار آن، گامهای مؤثری برای پیشرفت ایران و آگاهی ایرانیان و انتقال افکار آزادیخواهانه برداشتند، به گونهای که نمیتوان نقش بارز این روزنامه را در پیدایش و شکلگیری جنبش مشروطیت نادیده گرفت. اما نقش مجموعهی مقالات این روزنامه تنها محدود به این موضوع نبود و این روزنامه در دوران نسبتاً طولانی انتشارش، نقش مهم و مؤثری در جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران بازی کرد.
برآمدن «اختر»
روزنامهی «اختر» که در سالهای ۱۲۹۲ تا ۱۳۱۳ هجری قمری (۱۸۷۶-۱۸۹۶ میلادی) در استانبول به چاپ میرسید، در آغاز تأسیس، غیر از جمعهها و یکشنبهها، هر روز و پس از چندی، هفتهای دو بار، شنبهها و چهارشنبهها و در سالهای آخر هفتهای یک بار در هشت صفحه و با چاپ سربی منتشر میشد. این روزنامه نخستین روزنامهی فارسیزبانی بود که با حروف سربی به چاپ میرسید.
شمارهی اول روزنامهی «اختر» روز پنجشنبه ۱۶ ذیالحجهی ۱۲۹۲ به مدیریت آقا محمد طاهر تبریزی منتشر شد. چنانچه سفیر ایران در گزارش خود به وزارت امور خارجه مینویسد: «چون آقا محمد طاهر خودش نمیتوانست از عهدهی این کار برآید میرزا نجفقلی خان را گفتم که به او کمک کند. (نجفقلی خان خویی، نایب اول و مترجم سفارت و سرکنسول ایران در استانبول بود).
انتشار «اختر» پس از ۶۰ شماره متوقف شد و سلطان عثمانی از این بابت متأسف بود. سفیر ایران در گزارشی مینویسد: «روز عید قربان به ملاقات سلطان رفتم. ایشان از بسته شدن روزنامهی اختر اظهار تکدر فرموده گفتند: حیف است در اسلامبول به زبان فارسی که اساس زبان ترکی و شیرینترین اَلسِنه است روزنامهای نباشد و خیلی اظهار تمایل به انتشار روزنامهی فارسی نمودند.»
در سال ۱۲۹۴ قمری و با کمک مالی از تهران انتشار «اختر» از سر گرفته شد. این روزنامه از حمایت دولت عثمانی نیز برخوردار شد؛ در یک مورد سلطان عبدالحمید ۵۵ شماره آبونه شد، و از سال ۱۲۹۴ قمری ادارهی نشریه به صورت شرکت درآمد و چند تن از اتباع عثمانی هم شریک «اختر» شدند.[1]
در کادر بالای این روزنامه از شمارهی نخست چنین درج شده بود: «این گازت [روزنامه] از حوادث گوناگون و از سیاسیات و پولتیک و از تجارت و علم و ادب و دیگر منافع عمومیه سخن خواهد گفت، هرگونه مواد مفیدهی عامه مجاناً قبول و طبع خواهد شد.» این رویکرد تا پایان انتشار آن از سوی دستاندرکاران روزنامه حفظ شد.
روزنامهی «اختر» در نخستین شماره چنین مینویسد: «روزنامه روشناییبخش آفاق مدنیت است و کمثل الجواهر، آفاق ترقی مُلک و ملت فلک دانش را ماهی است تابان.... و بدین وسیلت گوی نیکنامی را در کوی انسانیت تواند ربود و... و اسباب پیشرفت هرگونه اتحادات مطلوبه و ترقیات صوریه و معنویه در اقطار مشرق زمین فراهم گردد و نیز بدین وسیلت نتایج حسنهی بسیاری کـه به مناسبت مقام و سخن منکشف خواهد گردید حاصل آید...»
وقتی امیرکبیر فرمان تأسیس دارالفنون را برای توشیح نزد ناصرالدین شاه برد، شاه گفت: «پس از تحصیل در دارالفنون، دیگر چه کسی حرف ما را گوش میکند؟ دیگر هیچکاره میشویم.»[4]
دلیل انتشار آن در استانبول را هم از سویی اهمیت تعاملات آن با ملل غرب و شرق و از سوی دیگر فراهم کردن محیطی برای آﺷﻨﺎیی اصلاحطلبان ایرانی ساکن آنجا ﺑﺎ ﺗﺤﻮﻻت اروﭘﺎ اعلام میکرد. همچنین در همان شمارهی نخست و در بخش «اساس مسلک» هدف از انتشار آن را چنین نگاشتهاند: «هویداست که نیکبختی هر قوم و سلامت حال هر گروهی را و همچنین تأمین استقبال هر ملک و وطنی را تمامیت اعتدال حال آن ملک و وطن علی الاطلاق کافل تواند بود و بس. و حصول و اکمال اعتدال مطلق نتواند بود مگر به تکمیل لوازم حسن مناسبات داخلیه و خارجیهی اجزای وطن و تحصیل اسباب اتفاق افکار حقیقی در میان ساکنان آن ملک در ملزومات امنیت و آسایش مشترکهی آنان و جمع کردن آنها به یک کلمهی جامعهی حب وطن که در آن زیست به افتخار و آسودگی کنند.»
نویسندگان و گردانندگان «اختر»
میرزا مهدی تبریزی، ملقب به اختر، در سال ۱۲۵۵ هجری قمری در تبریز به دنیا آمد. او در سنین جوانی به استانبول رفت و در سمت سردبیری، با همکاری میرزا محمد طاهر تبریزی، اقدام به انتشار روزنامهی «اختر» کرد. او سرانجام در سال ۱۳۲۵ قمری بر اثر بیماری قلبی در استانبول درگذشت.
میرزا محمد طاهر تبریزی که متولد اهر بود، همچون اختر در جوانی برای تجارت به استانبول رفت. اما میرزا محمد طاهر نه فقط بازرگان بلکه روشنفکری آزادیخواه بود. سردارینیا مینویسد: «میرزا جواد ناطق، یکی از سه سخنگوی اصلی نهضت مشروطه در تبریز، از جمله افرادی بود که بر اثر مصاحبت با آقا محمد طاهر تبریزی چنان تحولی در افکار و اندیشهاش پیدا شد که وی را مبدل به یک مبارز دوآتشه کرد».[2]
«اختر» نشریهای پیشرو و مترقی بود و نویسندگان آن که نقشی مهم در روشنگری، هدایت و بیداری ایرانیان داخل و خارج کشور داشتند، از روشنفکران، آزادیخواهان، رجال و بزرگان مشهور آن زمان بودند.
سیدجمالالدین اسدآبادی، شیخ احمد روحی، میرزا مهدی خان تبریزی (منشی «اختر» و ناشر «حکمت» در قاهره)، میرزا علی محمد خان کاشانی (ناشر «ثریا» و «پرورش»)، آقا محمد طاهر تبریزی، حاجی میرزا نجفعلی خان دانش خویی، میرزا حسین خبیرالملک، میرزا حبیب اصفهانی، حاجی رضاقلی خراسانی، میرزا مهدی تبریزی ملقب به زعیمالدوله، طالبوف تبریزی، فتح الله خان شیبانى، میرزا حبیب دستان، و میرزا یوسف خان مستشارالدوله از مهمترین نویسندگان و همکاران «اختر» بودند که با طرح دیدگاههای انتقادی خود، مسائل و مشکلات جامعهی ایران را بررسی و سیاستهای حکومت و سازمانهای سیاسی و اداری کشور را نقد میکردند. مطالب و مقالات «اختر» به ندرت با نام واقعی اشخاص و اغلب با نام مستعار چاپ میشد. در این میان حجم چشمگیری از مطالب «اختر» نوشتهی خوانندگان آن بود.
میرزا عبدالحسین کرمانی، مشهور به میرزا آقا خان کرمانی، از مهمترین نویسندگان «اختر» بود که با نام واقعی خود در این روزنامه قلم میزد. او که در سال ۱۲۷۰ هجری قمری در بردسیر کرمان به دنیا آمده بود از مهمترین شخصیتهای سیاسی ایران در جنبش پیش از مشروطه به شمار میرفت. او در کرمان فقه و اصول، حدیث و روایت، تاریخ ملل و نحل، ریاضیات، طب، نجوم، منطق، حکمت و عرفان، و در مدرسهی ژزوئیتهای فرانسهزبان، فرانسوی آموخت و پس از مهاجرت به استانبول نیز زبان انگلیسی را فرا گرفت. او مؤلف آثار بسیاری همچون «سه مکتوب»، «نامهی باستان» و «رضواننامه»بود. میرزا آقا خان کرمانی که به علت فعالیتهای سیاسیاش در ایران تحت فشار بود، در سال ۱۳۰۳ هجری قمری به ناچار و به دعوت سید جمالالدین اسدآبادی و به همراه رفیق دیرینهاش، شیخ احمد روحی، به استانبول رفت. در استانبول از راه تدریس فارسی و عربی و رونویسی کتابهای خطی روزگار میگذراند و در همین حال برای «اختر» نیز مقاله مینوشت، مقالاتی چنان تند که خشم ناصرالدینشاه را برانگیخت و خواهان استرداد او به ایران شد. بنابراین، میرزا آقا خان کرمانی از میرزا ملکم خان خواست تا در پاریس یا وین جایی برای او بیابد تا تدریس کند. اما پیش از هرگونه اقدامی، «علاءالملک»، سفیر ایران در استانبول، موافقت سلطان عثمانی را برای تبعید میرزا آقا خان کرمانی، شیخ احمد روحی و خبیرالملک از استانبول به ترابوزان جلب کرد. پس از ترور ناصرالدینشاه و تعطیلی روزنامهی «اختر»، دولت عثمانی این سه تن را به دولت ایران تحویل داد. محمدعلی میرزای ولیعهد دستور داد که هر سه را گردن بزنند. هر سه به شکل فجیعی در باغی در تبریز، در حالی که محمد علی میرزا از بالاخانه شاهد بود، گردن زده شدند. سرها را پوست کنده، کاه کرده، به تهران فرستاده و به رودخانه افکندند.
این تک بیت شعر نیز از میرزا آقا خان کرمانی باقی مانده است:
ز کشتن نترسم که آزادهام ز مادر همی مرگ را زادهام
مخاطبان «اختر»
به سبب عدم توزیع گسترده و بیسوادی عامهی مردم ایران، اکثر مخاطبان روزنامههای آن دوران را تجار و دیوانیان تشکیل میدادند و میزان تأثیرگذاری این روزنامهها بر تودهی مردم اندک بود. اما از آنجا که «اختر» منتقد دولت بود، بارها خشم ناصرالدینشاه را برانگیخت و در دورههای مختلف از ورود آن به ایران جلوگیری شد.
ناصرالدین شاه در نامهای خطاب به صدراعظم خود، امینالسلطان، مینویسد: «این روزنامهی اختر باز فضولیهای زیادی میکند. نسخهی آن را دیدم. میدهم بیاورند. آرتیکلهای بدی نوشته شده است. ملاحظه بکنید. این روزنامه این دفعه باید جداً قدغن و سخت بشود که پستخانه قبول نکرده و نیاورند به ایران. حتی به چاپارهای انگلیس و روس و فرانسه هم قدغن بکنید که از این به بعد روزنامهی اختر نیاورند به ایران. به امینالدوله دستخط نوشتم. شما هم تأکید کنید که از این تاریخ دیگر روزنامه نیاورده منتشر نکنند. به سفرا هم خودتان قدغن بکنید که چاپارهای آنها روزنامهی اختر را قبول نکرده نیاورند. البته.»[3]
بخش زیادی از روزنامهی «اختر» به اخبار اقتصادی اختصاص داشت و در صفحهی آخر هر شماره هم بخشی جهت اعلام نرخ ارزهای معمول آن زمان وجود داشت که بسیار مورد توجه بازرگانان و فعالان اقتصادی آن دوران بود.
تأثیر روزنامهی «اختر» بر جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران
در دوران قاجار، به علت عقبماندگی، توزیع و پخش روزنامهها در شهرها یکسان نبود. از طرفی آمار جمعیت باسواد ایرانی آنقدر پایین بود که حتی در صورت توزیع مناسب هم فقط طبقهی خاصی شامل بزرگان و برخی از تجار قادر به خرید روزنامه بودند. وقتی امیرکبیر فرمان تأسیس دارالفنون را برای توشیح نزد ناصرالدین شاه برد، شاه گفت: «پس از تحصیل در دارالفنون، دیگر چه کسی حرف ما را گوش میکند؟ دیگر هیچکاره میشویم.»[4]
از میان اقدامات سودمند و مؤثر «اختر» میتوان به ترجمه و انتشار قانون اساسی عثمانی، درج مصاحبه و مقالات دربارهی نهضت تنباکو و لزوم آموزش دختران و زنان ایران اشاره کرد.
شاید به همین دلیل بود که دامنهی اثرگذاری روزنامههای چاپ خارج از کشور بر طبقات مختلف مردم بسیار محدود بود. اما در برخی اعتراضات و جنبشهای سراسری، روزنامهها نه تنها همپای مردم بودند بلکه جرقهی نخستین اعتراضات را ایجاد میکردند. شاید بتوان مهمترین عامل را انتشار این روزنامهها در خارج از ایران و مصون بودن از سانسور و بیان آزادانهی مسائل و مشکلات مردم و حکومت دانست.
چاپ مقالات انتقادی دربارهی فساد دولتی و سوءمدیریت و لزوم برقراری عدالت اجتماعی، اصلاح خط و الفبای فارسی، پرداختن به آموزش و مسائل زنان، توجه به پیشرفت علمی سایر کشورها و درج اخبار علمی، ترجمه و انتشار کتابها به شکل پاورقی در پی بیداری و آشنا کردن ایرانیان با حقوق و مفاهیم نوین سیاسی و اجتماعی بود.
از میان اقدامات سودمند و مؤثر «اختر» میتوان به ترجمه و انتشار قانون اساسی عثمانی، درج مصاحبه و مقالات دربارهی نهضت تنباکو و لزوم آموزش دختران و زنان ایران اشاره کرد.
این روزنامه در شمارهی نخست سال سوم، ۳ محرم ۱۲۴۹، قانون اساسی عثمانی را ترجمه کرد. انتشار این قانون از این جهت حائز اهمیت است که بر افکار و اندیشههای آزادیخواهان ایرانی و شکلگیری افکار منتهی به جنبش مشروطه، سی سال پیش از وقوع آن، تأثیر بسیاری داشت.
«اختر» از معدود روزنامههایی بود که با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره، به مسائل و مشکلات زنان میپرداخت. در دورهای که زنان از حضور در عرصهی اجتماع محروم بودند این روزنامه با ارائهی مقالاتی، بستر سیاسی و اجتماعی جامعه را برای حضور زنان در عرصهی اجتماع آماده و بر ضرورت آموزش و تعلیم و تربیت زنان تأکید میکرد. نقش مؤثر زنان در اعتراضات آن دوران، همچون اعتراض به گرانی مس، بلوای نان (یکی از مهمترین اعتراضات دورهی ناصری که همراهی بسیاری از طبقات اجتماعی، بهویژه زنان، را به دنبال داشت.) و از همه مهمتر جنبش تنباکو را نمیتوان نادیده گرفت. این روزنامه با بیان مشکلات و ارائهی راهکارها و مقایسهی شرایط زندگی و تحصیلی زنان ایرانی و زنان غربی، در پی بهبود شرایط آنان بود. گردانندگان و نویسندگان این روزنامه بر این باور بودند که دختران و زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران باید از آموزش مناسب برخوردار باشند. «اختر» همچنین از طریق انتشار اخبار کشورهایی مثل آمریکا و بریتانیا بر برابری حقوقی زن و مرد و لزوم ورود زنان به مشاغل تأکید میکرد.
اصرار «اختر» بر لزوم آموزش چنان زیاد بود که حاجی میرزا حسین رشدیه، بنیانگذار مدارس نوین در ایران، گفته است که عامل اصلی سفر او به بیروت و یادگیری شیوهی نوین آموزش مطالعهی مقالات این روزنامه بوده است.[5] اما نکتهی مهم آن است که تمام این مدارس نوین پسرانه بودند و در آن دوران هنوز با تأسیس مدارس دخترانه و تحصیل زنان مخالفت میشد.
«اختر» و جنبش تنباکو
در سال ۱۸۸۹ و در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، دولت ایران خرید و فروش و تولید کل توتون و تنباکوی ایران را به مدت پنجاه سال، به طور انحصاری به شرکت «تالبوت و شرکا» واگذار کرد. روزنامههای «اختر» و «قانون» نقش مهمی در آگاهیبخشی و بسیج مردم علیه «قرارداد رژی» و آغاز نهضت تنباکو داشتند.
مذاکرات این قرارداد که به صورت پنهانی در لندن انجام شده بود از چشم دستاندرکاران روزنامهی «اختر» پنهان نماند و آقا محمد طاهر تبریزی در زمان توقف تالبوت در استانبول با او مصاحبه و ضمن انتقاد از این قرارداد، مذاکرات و متن قرارداد را، پیش از اعلام و انتشار از سوی دولت، در شمارهی ۱۳ سال ۱۳۰۸ هجری قمری منتشر کرد.
اما اقدامات این روزنامه به همین جا محدود نماند و با انتشار مقالهی دیگری در انتقاد از وضعیت و فساد موجود سبب شد تا ناصرالدین شاه ورود «اختر» به ایران را ممنوع کند. این روزنامه مجموعه مقالات انتقادی طالبوف، میرزا آقاخان کرمانی و اعلامیهی مخالفت سید جمالالدین اسدآبادی را هم منتشر کرد. این مقالات نه تنها انتقاد از قرارداد بلکه نوعی اعتراض به استبداد، فساد و بیکفایتی دولت ناصرالدین شاه بود.
«اختر» و جنبش مشروطه
به نظر بسیاری از مورخان، انقلاب مشروطه یکی از مهمترین تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران است. عوامل منتهی به انقلاب مشروطه بسیارند. استبداد و ظلم و بیکفایتی شاهان قاجار، همراه با نقش روشنگر مبارزان و آزادیخواهان ایرانی در بیداری اذهان استبدادزدهی ملت ایران نقش ویژهای دارد. در این میان نقش روزنامهها در انتشار مقالات آگاهیبخش و ضد استبدادی انکارناپذیر است.
روزنامهی «اختر» در بیداری و روشنگری ایرانیان و شکلگیری نیروهای مؤثری که خواهان تغییر نظام سیاسی ایران از استبداد مطلق به مشروطیت بودند، نقش چشمگیری داشت. انتشار مقالههایی دربارهی اصلاحات و تجدد در ایران و همکاری با افرادی همچون سید جمالالدین اسدآبادی، میرزا آقا خان کرمانی، و میرزا عبدالرحیم طالبوف که نقش چشمگیری در به ثمر رسیدن جنبش مشروطه داشتند از جمله فعالیتهای این روزنامه حتی ده سال پس از ممنوعیت و توقف انتشار آن است. اینان همواره کوشیدند تا تودهی مردم ایران را با مفاهیم اساسی آزادی، عدالت، قانون و حقوق شهروندی آشنا کنند.
واپسین توقیف و تعطیلی «اختر»
سرانجام، فشارهای سیاسی دولت ایران، بهویژه سید محمود خان علاءالملک، وزیر مختار ایران در استانبول، بر دربار عثمانی مؤثر واقع شد و سلطان عبدالحمید پس از قتل ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی، به بهانهی سابقه دوستی او با بعضی از نویسندگان این روزنامه ــ از جمله میرزا آقا خان کرمانی و شیخ احمد روحی ــ دستور توقیف روزنامهی «اختر» را صادر کرد.
آخرین شمارهی «اختر» در ۳۰ ربیعالاول ۱۳۱۴ هجری قمری مطابق با ۸ دسامبر ۱۸۹۶ میلادی چاپ شد. اختر در زمان توقیف اطلاعیهای را با عنوان «اخطار» به شرح زیر منتشر کرد:
«بر همگان پوشیده نیست که روزنامهی اختر سالیان دراز است در پایتخت اعظم اسلام به نیت پاکی، طبع و نشر میشود. به اقتضای مقصود مقدسی که از روز نخستین پیشنهاد خود کرده، به قدری که توانسته، طرف آن مقصود مقدس را که خدمت به عالم اسلامیت و انسانیت است مهمل و متروک نگذاشته و همت به حصول آن گماشته است.
سپاس مر خدای را که تاکنون در قطع مراحل این خدمت معتنا، نیز لغزشی نداشته... ولی با همهی این، در این جزء زمان یعنی در این یک ماه آخری ادارهی بهیّهی مطبوعات به سببی که معلوم نیست، چشم از خدمات چندین سالهی اختر پوشیده، به پارهای تکالیف شاقه که از ذکر آنها ما را شرم همی آید عرصه را بر اختریان تنگ گرفت و در بیستوششم ماه جمادیالاخری به تفصیلی که شرح آن در نسخهی ۲۶ مورخ دوازدهم رجب گذشت اختر را به طور موقت تعطیل کرد و چون تقصیری که مستلزم تعطیل باشد در میان نبود، لهذا پس از یک هفته، رخصت طبع و نشر ارزانی شد و پس از چند روز دیگر دوباره آن تکالیف شاقه که اختریان به جهات عدیده در قبول نکردن آن معذور بودند، به میان آمد، بالطبع امتناع شد. تا اینکه روز پنجشنبه بیستوششم رجب، باز از ادارهی بهیهی مطبوعات تعطیلنامه فرستاده شده که ترجمهی آن ذیلاً نوشته میشود.
روزنامهی اختر برای آنکه برخلاف امر و تنبیه حکومت رفتار و در آن حرکت نیز اصرار داشت، لهذا روزنامهی مذکور از امروز به امر عالی "یعنی حکم صدراعظم" بلا تعیین مدت، تعطیل شد.»
[1] محسن میرزایی، روزنامهها و مجلات فارسی زبان در امپراتوری عثمانی، روزنامهی ایران، شمارهی 4369.
[2] صمد سرداری نیا، تبریز در نهضت تنباکو، انتشارات آشنا، 1377.
[3] محسن میرزایی، روزنامهها و مجلات فارسی زبان در امپراتوری عثمانی، روزنامهی ایران، شمارهی 4369.
[4] علی بلوکباشی، چالشهای اجتماعی و فرهنگی در بنیانگیری آموزش نوین، ج۱، انتشارات حافظ، 1385.
[5] احمد کسروی، تاریخ مشروطهی ایران، ج5، تهران: امیرکبیر.