از حدود یک قرن قبل، صنعت نفت و گاز برای کنترل تصویر خود در رسانهها، بهویژه رسانههای مخصوص مخاطبان نخبه، وسواس زیادی به خرج داده است.
«من به هیچ چیزی اعتماد ندارم.» این جمله را یک مردِ قزاق در مارس ۲۰۲۲ در هنگام بحث دربارهی اخبار و تصاویرِ مربوط به حملهی روسیه به اوکراین به دخترخالهاش میلا سانینا، روزنامهنگارِ مقیم آمریکا، گفت.
چیماماندا انگوزی آدیچی برندهی جایزهی انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا در سال ۲۰۱۴ و یکی از صد زن برگزیدهی بیبیسی در سال ۲۰۲۱ است. آنچه میخواندید برگردان گزیدهای از سخنرانی او در «سخنرانیهای ریث» در سال ۲۰۲۲ است.
دموکراسی در بحران است و برخی از صاحبنظران، جهل و نادانی را علت آن میدانند. به شعار یک روزنامهی مهم آمریکایی توجه کنید: «دموکراسیها در ظلمتِ جهل میمیرند.» این شعار، پاسخی سادهاندیشانه به ظهور اقتدارگرایی و پوپولیسم در سراسر جهان است. بیتردید، محبوبیت این شعار ناشی از توسل به همان منطق «جنبش روشنگری» است که شناخت را معادل با قدرت و پیشرفت میشمارد.
در اخبار و گزارشهای رسانههای جریان اصلی آمریکا و بریتانیا دربارهی ونزوئلا با تیترهایی مثل «ونزوئلا در یک قدمی سقوط»، «دیکتاتوری پوپولیست ونزوئلا» و … مواجه میشوید. در روایت اکثر این رسانهها، همه چیز در ونزوئلا بد است و وحشتناک و سیاهی مطلق، دولت هر روز در «یک قدمی سقوط» است، مردم همه از دولت متنفرند، و همه «در آرزوی اقتصاد آزاد» و «دوستی با آمریکا» هستند. این تصویر یکجانبه و غلیظ چقدر واقعیت دارد؟
مسلط شدن شبکههای خبری بر زندگی روزانهی ما، و فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و وابستگی روزافزون ما به آنها، به گرفتار شدن بسیاری از ما در «حبابهای شناختی» و «اتاقهای پژواک» منجر شده است. این حبابها و اتاقها چه ویژگیها و چه تفاوتهایی دارند؟ چه تأثیراث زیانباری بر ما میگذارند؟ و چگونه میشود از آنها بیرون آمد؟